• بیماری‌های متابولیکی

مقدمه:

بيماريهای متابوليک، از جمله شايعترين بيماريها در

گاوداری های صنعتی (عمدتًا گاوهای شيروار )هستند.

در گاوهای شيرواری که توليد شير بيـشتری دارنـد، احتمال بروز اين دسته از بيماريها بيشتر است.

پس از زايمان و با شروع مرحله شيرواری، تبادلات و تغييرات  هورمونی در بدن، به حدی سريع اتفاق  میافتند که اگر با کمبودی هم در جيـره غـذايی مواجـه باشـد،

مانع از توليد شير  نمی شـود. در نتيجـه امـلاح و مـواد بوسيله شير از بدن دفع  میشوند و در واقع ترشح و دفع

املاح مثل (سديم ، کلسيم ، منيزيم ،  فسفاتهـا ، آب و …) بيشتر از ميزان جذب آنها در بدن است و جـذب ايـن مواد از طريق گوارشی جبران دفع و ترشخ ايـن مـواد را از طريق شير  نمیکند و دام مجبور  میشود از ذخاير بـدنش استفاده نمايد که منجر به بروز بيماريهـای متابوليـک میشود.

حساسيت نـسبت بـه بيماريهـای متابوليـک در بـين گاوهای مختلف، با ژنتيک  دام و طرز نگهداری و مـديريت گله در ارتباط است.

مثًلا گاوهای  جرسی نسبت به تب شـير حـساسيت بيـشتری

دارند و گاوهای    هلشتاين مقاومترين نژاد نسبت به ايـن

بيماری هستند و يا گاوهای  گزنـزی بـه کتـوز حـساسيت بيشتری دارند.

برای اينکه اطالاعات کاملتری در رابطـه بـا وضـعيت متابوليسم گله داشته باشيم،از تـست Metabolic Profile Test

((MPTاستفاده میکنيم.

بـراي انجـام ايـن آزمـايش از بـين گـروه گاوهـای

(پرتوليدـ متوسط توليد و  خشک)، 7 راس بصورت تـصادفی

انتخاب  می کنـيم(از هـر  گـروه) و بـصورت يـک برنامـه زمانبندی شده و مرتب، سه مرتبـه در سـال ،آزمايـشات مربوطه را روی اين گاوها انجام  میدهيم و نتيجه را با جدول استاندارد گاوهای منطقه مقايسه  مـیآنـيم و بـر اساس اين مقايسه، وضعيت کلی گله را حدس میزنيم.

در اين تست اجزاء زير اندازهگيری میشوند:

گلوکز خون  Blood Urine Nitrogen = BUNهموگلوبين  ، کلسيم، منيزيم، پتاسيم سـرم ، مـس ، سـديم سرم، آهن، Total Protein، آلبومين و گلبولين

ــ کـاهش ميـزان BUN نـشان دهنـده پـائين بـودن پروتئين جيره است.

ـ کاهش هموگلـوبين  وآلبـومين نـشان دهنـده کمبـود

پروتئين در جيره بمدت طولانی است.

ـ در ماده گاوهای خشک، هميشه ميـزان PCV ،Hb  ،Fe   نسبت به گاوهای شيروار بالاتر است.

ـ ميزان گلوبولين و پروتئين تام هميشه با افـزايش سن ازدياد میيابد.

ـ ميزان فسفر  غيرآلی، آلبومين، منيـزيم، سـديم و اوره سرم با افزايش سن کاهش میيابد.

ـ ميزان منيزيم سرم معموًلا در فـصل زمـستان کـاهش میيابد.

ـ ميزان  BUN،هموگلوبين و PVC هميشه در تابستان در سرم افزايش میيابد.

ـ ميزان گلوکز سرم در ابتدای شـيرواری و در فـصلزمستان کاهش میيابد.

معموًلا پس از زايمان، در اوايـل دوره شـيرواری در گاوهای پرشير، حالت (Negative Energy Balance)  وجود دارد. يعنــی ميــزان مــصرفی حيــوان بيــشتر از ميــزان انـ ـرژی دريافتی است.

به همين علت است که روز به روز گاوهای پر توليد ، پس از زايمـان بخـصوص زمـانی کـه جيـره خـوبی دريافـت نکنند، لاغر میشوند و دچار حالت (Poor body .C.) میشوند.

بروز حالـت N.E.B باعـث افـزايش مـدت Calving Interval  (افزايش فاصله زمانی بين زايمان تا حاملگی) میشود.

عواملی که باعث افزايش دريافت ميزان غـذا توسـط دام میشوند، عبارتند از:

  • جيره علاوه بر تامين انرژی و مواد ديگـر بايـد خوش اشتها و خـوش خـوراک باشـد و در نتيجـه بايـد از منابع متنوع توليد شده باشد.
  • دام ممکن است برخی مواد غنی را از مـواد مغـذی کمـتر بخـ ورد، لـذا لازم اسـت بـرای از بـين بـردن ايـن فاکتور، غذاها را با هم مخلـوط کننـد (Total Mixed = TMR) يعنی علوفه و کنستانتره با هم مخلوط شود.
  • در هوای گرم و فصل تابستان (که دام دچـار کـم اشتهايی میشود)، غذا را در مواقعی که هـوا خنـک اسـت به دام بدهيم و تعـداد دفعـات جيـره را نيـز افـزايش

دهيم. (صبح زود و شـب بيـشتر و ظهـر مقـدار کمـتر غـذا بدهيم)

  • برای کاهش استرس گرما، میتوان در موقع شيردوشی روی گاوها آب پاشيد.

میتوان در راهروهای خروجی ، آبپـاشهـای اتوماتيـک

تعبيه  کرد. اين عمل خيلی موثر است و     دامهـايی کـه آب روی آنها پاشيده شده سر آخور رفته و غذا میخوردند.

 Body Condition Score

در ارتباط با وضعيت بدنی حيـوان از لحـاظ چـاقی و لاغری، به گاوها امتيازات مختلفی (بين 0 تا 5 ) میدهند.

کمترين اين امتيازها صفر است که گـاو دچـار لاغـری مفرط است و به اين گاوان  Poor- B.C.S میگويند.

گاوی که کامًلا فربه باشـد (بطوريکـه فـضاهاي بـين دندهای کامًلا پرشده و کامًلا زيـر پوسـت چربـی جمـع شـده است) امتياز 5 میدهيم و به آن Excessive .B.C.S میگوييم.

بر اساس لمس تيزی  دندهها و گود بودن فـضاهای بـين دندهای و همچنـين لمـس تيـزی Transverse Process      مهـرههـای کمـری و همچنـين گـودی فـضای اطـراف دم در قاعـده آن، گاوها را از صفر تا 5 امتياز میدهند.

B.C.S بــا ميــزان توليــد شــير گاوهــا و همچنــين بيماريهای متابوليک در ارتباط است:

در Mid Lactation (اواسط شيرواری)، بايـد B.C.S حـدود

5/2 باشد.

در موقع خشکی حيوان بايد B.C.S بين 5/3 ـ4 باشد.

به طور آلي وضعيت توليد حيوان به صورت زير است:

در زمان صفر، حيوان زايمان کرده و شيرواری شـروع و 5/2 تا 3 ماه پس از  زايش، گاو به Peak شيرواری  مـی-رسد و بعد ميزان شير کاهش میيابد.

2ماه استراحت پس از زايمـان انجـام  مـیشـود و بعـد تلقـيح صـودت مـي گـيرد آـه معمـولا در تلقـيح دوم دام

آبستن(يعنی 3 ماه پس از  زايمـان)   مـیشـود و در حـدود هفت ماه بعد هم خشک میشود.

مديريت  گلهای مناسب است که ايـن منحنـی را بـرای گاوها در حد مطلوب نگهدارد.

هرچه N.E.B پس از زايمان بيشتر باشد، دام اصلاح شده و دامی که  شير بيشتری توليد  میکند لاغرتر  میشود. يعنـی در واقع از پتانسيل بدن خودش استفاده کرده است.

معموًلا اين گاوها در گله ديرتر آبستن  میشوند. چـون ثابت شده است که فوليکولهايی کـه روی تخمـدان در زمـان N.E.B رشد  میکنند، فوليکولهای کوچکتری هستند و تخمکی را هم که اين  فوليکولها آزاد  میکننـد، از پتانـسيل کمـتری برای باروری برخوردار است.

برای همين توصيه  میشود که گاوهـا را از روز چهلـم پس از زايمان به بعد و در هر زمان که مخل شـدند، همـان موقع تلقيح کنند. چون فوليکولهايی که بين روز 40 ـ 55 پس از زايمان تخمک را آزاد  میکنند، در  زمانی رشد پيـد ا  کردهاند که N.E.B مطرح نبوده اسـت و در واقـع رشـد کامل خودشان را انجام  دادهانـد و تخمـک بـاروری را بـا پتانسيل باروری بيشتری آزاد میکنند.

فوليکولهای تحت تاثير N.E.B از روز 60 به بعد ايجاد میشوند و احتمال باروری آنها هم کم است (يعنـی تلقـيح سوم يا چهارم) .

البته بايـد شـرايط توليـد گلـه را هـم در نظـر بگيريم، چون در  گلهای که توليد بالا دارنـد، اگـر پـس از روز چهلم پس از زايمان، حيـوان را تلقـيح کنـيم و حيوان سريعًا آبستن شود، در زمان خشک کردن ايـن گاوهـا با مشکل مواجه  میشويم. چرا که حيـوان زود آبـستن شـده

است. (40 روز + 7 ماه ≅5/8 ماه پس از زايمان) .

و 5/8 ماه پس از زايمان که حيوان در وضعيت توليـد بالايی است، خشک کردن حيوان مشکل است.

از طرف ديگر اين گاوهای پر توليد زود هم خشک  مـی-شوند. در نتيجه بخشی از توليد را از دست  میدهـيم و از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نيست.

در نتيجه با توجه به ميزان توليد، بايد اين زمان کمی تغيير کند.

* طول دوره خشکی گـاو ( در حالـت  طبيعـی) حـداقل

بايد 40 روز و حداکثر 2 ماه  باشد. گاوی که اين فاصله زمانی استراحت برايش رعايت نشود:

  1. A) پتانسيل توليدش در دوره بعدی کاهش میيابدB ) گوساله حاصله (به علت داشتن وزن کمتر) مستعد بـه بيماری است.

C ) پـس از زايمـان آغـوز توليـدی از لحـاظ ميـزان ايمونوگلوبولين ضعيف و بی کيفيت است

در مدت خشکی به دام فرصت داده میشود تا پتانسيلهای لازم را برای شيرواری بعدی پيدا کند.

کلیه حقوق این سایت متعلق به گروه دامپروری کارن می باشد . (گروه طراحی ایده پردازان نوین البرز )