اسهال خونی زمستانی گاو
اسهال خونی زمستانی گاو:
اسهال خونی زمستانی يک بيماری مسری گاوان مي باشد که معمولا در ماههای سرد سال و بـه صـورت همـه گيـر در داخل يک گله رخ مي دهد و معمولا هنگامی در گلـه تـشخيص داده مي شود که ساير عوامـل بوجـود آورنـده اسـهال رد شوند.
به نظر مي رسد عامل بيماری اسـهال خـونی زمـستانی گاوان، کوروناويروسها باشند که هنگامی که رطوبت هـوا بالای رود و گاوان در اصطبل نگهـداری مـيشـوند ايجـاد بيماری ميکند.
دوره بيماری کوتاه است و در يک گله شيوع بيمـاری معمولا کمتر از دو هفته طول مي کشد.
بهبودی نيز اکثرا خود به خودی صـورت مـي گيـرد در نتيجه ميزان مرگ و ميـر در ايـن عارضـه بـسيار نـادر است.
علائم بالينی:
اسهال زمستانی يک بيماری اسهالی پرتابی اسـت کـه باعث بروز بی اشتهايی با درجـات مختلـف، بـی حـالی دل درد ملايــم، دراز کــشيدن دامهــا و کــاهش توليــد شــير مي شود. اين دامها دارای عطـش هـستند و حرکـات شـکمبه کاهش مي يابد ولی تب ديده نمیشود.
درتليسه های شکم اول، گاهی ممکن است خون در مدفوع ديده شود.
پيشگيری:
بهداشت محيط شامل ضدعفونی کـردن جايگاههـا و تهويـه هوا ودرمان سيستميک بيماران از جمله مـوارد پيـشگيری و کنترل آن مي باشند.
درمان:
در اکثر مواقع بدون انجام هيچ درمانی خود به خـود بيماری بهبود مي يابد. جهت درمان مي توان از ساليسيلات بازيـک آلومينيـوم
يا سولفاميد (سولفاگوانيدين) به مدت 3 تا 4 روز صـبح و عصر از راه دهان استفاده نمود.
اگر نصف گله علائم بروز بيماری را نشان دهند مي بايست کل گله مورد درمان قرار گيرند.
اسهال گوساله های جوان (Diarrhea(
اسهال گوساله های جوان (Diarrhea)
نزديک به 40 درصد گوسـاله هـا در خـلال اولـين مـاه زندگی خود به اسهال مبتلا مي شوند.
ـ عوامل ايجاد کننده اسهال عبارتند از:
الف) عوامل مديريتی:
اين عوامل عبارتند از:
1ـ کم و زياد شدن مقدار شير و يا خوردن شير خيلی گرم و يا خيلی سرد
2ـ تغيير در زمـان شـيردهی (بـه طـور معمـول بـه گوسالهها روزی دوبار در صبح و عصر شير مي دهند)
3ـ تجويز داروها همراه با شير
4ـ سخت زايی و هيپوکسی متعاقب آن
5ـ تجويز برخی از آنتی بيوتيکها مانند نئومايـسين و يا کلرامفنيکل
6ـ استفاده از جانشينهای شير زيرا پـروتئين آنهـا قابل جذب توسط گوسالهها نيستند.
ـ مقدار شير مورد نياز گوسـالههـا در مـاه اول 12 درصد وزن بدن و در ماه دوم در حدود 10 درصد وزن بـدن
مي باشذ.
با يک جيره استارتر خوب کـه ترکيبـی از سـبوس ـ کنجاله ـ سويا ـ ذرت و انواع ويتامينهاست مي تـوان از سن 5/1 ماهگی گوسالهها را از شير گرفت.
7ـ کمبود کلستروم
ب) عوامل عفونی:
اين عوامل عبارتنداز:
1ـ عوامل باکتريايی:
در گوساله ها مهمترين عامل باکتريـايی اشريـشياکولای (E.Coli) و به خصوص سويه 99K آن است که ايجاد اسهال در گوساله های 1 تا 3 روز (زير 4 روز) ميکند.
بيماری حاصل از E.Coli ،کلی باسيلوز است که به پنج فرم ديده مي شود.
a. فرم سپتمی سمی :
اين فرم باعث ايجاد مرگ سريع مي کند کـه اگـر دام زنده بماند عوارض درگيری نواحی ديگر ماننـد تجمـع چـرک در چـشم تـورم مفـصل ـ آنـدوکارديت ـ مننژيـت را از خودشان نشان مي دهند.
معمولا اين حالت درگوساله هايی ديـده مـي شـود کـه کلستروم کافی دريافت نکرده باشند.
b. فرم آنتروتوکسوژينک :
در اين فرم، باکتری به مخاط روده کوچـک مـي چـسبد و آنـرا تبـديل بـه يـک بافـت ترشـحی مـي کنـد کـه آب و
الکتروليتها از طريق مـدفوع دفـع مـي شـوند. در نتيجـه ايجاد اختلالات الکتريکی، کم آبی و اسيدوز مي کند.
c. فرم آنتريک :
در اين فرم علارغم وجود دهيدراتاسيون شديد و ترشح مايعات به روده، اسهال ديده نمیشود.
d. فرم آنتروهموراژيک :
اين فرم در گوسالههای 3 – 2 هفته ديده مي شـود کـه باعث خونريزی شديد مي گردد.
2ـ عوامل ويروسی:
- عوامل ويروسی در گوساله ايجاد اسهالهايی از سـنتا 21 روزگی ميکنند.
a. روتاويروسها:
اين ويروسها به مخاط روده کوچک حمله مي کنند و باعث آتروفی آنها مي شوند که اگر همراه E.Coli شود باعث طولانی شدن اسهال در گوسالهها مـيگـردد ولـی در حالـت عـادی معمولا ليجاد اسهال از 4 تا 11 روزگی ميکند.
b. کورناويروسها:
اين ويروسها به مخاط روده کوچک و بزرگ حمله مي کنند در نتيجه طول اسهال بيشتر اسـت و در گوسـالههـای 21– 4
روز ديده مي شود. معمولا گوسالههـا بـه علـت اخـتلال در جذب، در اثر دهيدراتاسيون و لاغری زياد تلف مي شوند.
ـ به طور کلی تغذيه کافی گوسالهها از کلستروم از بوجود آمدن اسهالهای ويروسی جلوگيری مي کند.
ـ مهمترين منبع آلودگی گوسالههای جوان به اسهالهای ويروسی، گاوهای بالغ ميباشند.
c. ويروس BVD:
اين ويروس در گوسالههای بالای 18 روز اغلـب ايجـاد اسهال مي کند.
3ـ عوامل قارچی:
عوامل قارچی اغلب به عنوان عامل اوليه در توليـد اسهال در گوسالهها مطرح نيـستند و معمـولا بـه دنبـال عفونتــهای باکتريــايی طــولانی، ضــعف سيــستم ايمنــی و استفاده از آنتی بيوتيکها بـه مـدت طـولانی بـه وجـود ميآيد.
4ـ عوامل تک ياختهای:
- تک ياختهها باعث بروز اسـهال در گوسـالههـا ازروزگی به بعد ميکنند.
اين عوامل عبارتند از:
a. کريپتوسپوريديوم:
مهمترين عامل تک ياختهای جهت ايجـاد اسـهال محـسوب ميشود.
b. سالمونلا:
اين تک ياخته در گوسالههای بالای 3 هفته سن ايجاد اسهالهای آبکی و گاهی خونی و علائمی ماننـد تـب و ضـعف عمومی مي کند.
c. کوکسيديوز: اين تک ياخته معمولا ايجاد اسـهال در گوسـالههـایبالای سه هفته سن مي کند.
ـ رنگ اسهال گاهی مـي توانـد معـرف نـوع خاصـی از اسـهال باشـند بـه عنـوان مثـال عوامـل E.Coli ايجـاد
اسهالهای سفيد تا سبزرنگ (زرد کاهويی) ميکند.
عوامل ويروسی اغلـب ايجـاد اسـهال هـای خـونی در گوسالهها ميکند که همراه با موکوس است.
همچنين گوسالههای با سن کمتر از يک هفته بيشتر مبتلا به اسيدوز ناشی از اسهال هم مي شوند.
پيشگيری و کنترل اسهال:
الـف) رعايـت نکـات بهداشـتی و مـديريتی در مـورد گاوهای آبستن:
گاوهای آبستن را بايد در دو ماه آخر آبستنی کـاملا تحت کـنترل قـرار داد و از يـک جيـره انـرژیزا و حـاوی انواع ويتامينها در تغذيه آنها استفاده نمود.
همچنين اين گاوها بايد در يـک محـيط تميـز زايمـان نماينـد و مـي بايـست قبـل از زايمـان، ولـوا، واژن و پستان آنها کاملا ضد عفونی و شستشو شوند.
ب) رعايت نکات بهداشتی و مديريتی در مورد گوسـاله–های تازه به دنيا آمده:
در اين رابطه مي توان به موارد زير اشاره نمود:
1) ضد عفونی کردن بند ناف در موقع تولـد گوسـاله–ها:
به محض تولد گوسالهها، مي بايـست بنـد نـاف را بـا محلول 7 درصد تنتوريد يا محلول ضد عفونی کنندههـای سـر
پستانکها (دام کرم) ضد عفونی گردد.
در صورتی که بند ناف هنوز خشک نـشده باشـد، روز بعد نيز اين عمل بايد تکرار شود.
2) خوراندن ميزان کافی کلستروم:
ميزان استاندارد کلستروم برای گوساله ها در ساعات اوليـه عبـارت اسـت 6 درصـد وزن بـدن در 6 سـاعت اول (تقريبا 5/2 ليتر) و به طور کلی در طی 24 ساعت حـداقل بايد 5 – 4 ليتر گوسالهها کلتسروم دريافت نمايند.
گوسالهها در هر نوبت به طور معمول نمیتوانند بـيش
از 250 سی سی آغوز بخورند. پـس بايـد در دزهـای مختلـف تقسيم و در اختيار آنها قرار داده شود.
گاوهای سه شکم زا و آنهايی کـه دوران خـشکی خـوبی داشتهاند توليد کلستروم خوبی مي کنند.
معمولا تليسهها توليد آغوز خوبی نمیکنند. پس برای گوسالههای آنها بايد از آغوز گاوهای سه شـکم زا و يـا ترکيبـی از کلـستروم گاوهـای سـه شـکم زا و تليـسههـا استفاده نمود.
در عمل مي توان آغوز خوب را فريز کرد و تا يکـسال
هم آنها را نگهداری نمود ولی به محض آب کـردن آنهـا (کـه حتما مي بايست بـه طـور آرام صـورت پـذيرد)، اسـتفاده نمود.
با مخلوط کردن 250 ميلی لـيتر کلـستروم خـوب بـا 750ميلی ليتر کلستروم با کيفيت بد، يک ليتر کلـستروم متوسـط به دست مي آيد.
3ـ شرايط مساعد جايگاه:
رعايت شرايط مـساعد ماننـد ضـدعفونی کـردن مرتـب جايگاه، وجود بوکس جهت جدا کـردن و درمـان بيمـاران، اجتناب از نگهداری گوسالهها و گاوهـای بـزرگتر در يـک جايگاه، تهويه هوا و اجتنـاب از کـوران هـوا، شستـشوی
شيردوشها بعد از هر نوبت و… از جمله عوامل مهم جهـت پيشگيری از بروز اسهال هستند.
درمان اسهال:
استراتژی درمان به صورت زير مي باشد:
1ـ جبران آب از دست رفته:
جهت جبران ميزان آب از دست رفتـه اگـر گوسـالههـا هوشيار و داراي توانايی باشند، بـه صـورت خـوراکی و اگر قادر نباشد از راه تزريقی اين عمل صورت مي گيرد.
تعيين ميزان موردنياز سرم جهـت جـبران آب از دسـت رفته بستگی به ميزان دهيدراتاسيون در دام دارد.
ـ جدول زير بيانگر ميزان آب از دست رفتـه از دام
ميباشد.
درجه کم آبی بدن (دهيدراتاسيون) | نوع آزمايش | |||
شديد | متوسط | ضعيف | ||
از دست دادن کامل نرمی | کم تحرک | نرم | چين پوست | 1 |
گودی شديد | متوسط | ــ | فرورفتگی
چشم در حدقه |
2 |
سرد و
سيانوزه |
خشک | مرطوب | لبها | 3 |
يخ زده | سرد | حرارت محيط | انتهاها (پا،دم،گوش) | 4 |
وجود ندارد | ضعيف | افزايش | رفلکس مکيدن | 5 |
ناتوان | ضعيف | کمی کاهش | توانايی | 6 |
ميزان سرم بسته به آب از دست رفته سنجيده مي شـود و جهت جبران آن در 4 ساعت اول درحدود 100 ميلی ليتر به ازای هر کيلو وزن بدن به صورت داخـل وريـدی اسـتفاده ميشود.
به دنبال آن و طی 20 ساعت بعدی در حدود 140 ميلی ليتر به ازای هر کيلو وزن بدن بـه صـورت داخـل وريـدی جهت نگهداری گوساله تجويز مي شود.
به طور مثال اگر گوسـالهای داراي 40 کيلـوگرم وزن بوده و 10% کاهش وزن داشته باشـد، در 4 سـاعت اول در حدود 4 ليتر سرم دريافت مي کند و بـه دنبـال آن طـی 20
ساعت در حدود 6 – 5 ليتر سرم دريافت مي کنـد (يعنـی در طول 24 ساعت مجموعًا در حدود 10 ليتر سرم دريافت مي کند)
در زمانی که اسهال اتفاق بروز نموده، بهتر اسـت کـه شير را تا 24 ساعت قطع کنيم ، زيـرا در عمـل مـشاهده
شده است که نتيجه بهتری از درمان ميگيريم (ولـی معمـولا در رفرنسها آمده است که شيردهی را نبايد قطـع شـود و سرم دهی در فواصل آن صورت بگيرد).
ـ نوع سرم تجويزی بايد حجم خون را بـه حـد طبيعـی برساند، اتلاف مواد معدنی را جبران کند، اسـيدوز خـونی را بــدون تغييــرPH شــيردان برطــرف نمايــد و بــالاخرهبتواند انرژی لازم را برای گوسالهها تأمين کند.
در عمل از سرمهای قندی ـ نمکـی اسـتفاده مـي شـود. بايد توجه داشت که از سرمهای قندی به تنـهايی نبايـد استفاده کرد زيرا مضر هستند.
نکته مهم در مورد اسهال گوسالهها اين مي باشد کـه
به هيچ وجه نبايد از سرم رينگر ـ لاکتات استفاده شـود زيرا کبد گوسالههـا فاقـد کـارايی لازم هـستند و نمـی-توانند لاکتات را تبديل به بی کربنات نمايند در نتيجـه ميزان لاکتات خون بالا رفته و ايجاد اسيدوز مي شود.
همچنين در هنگام بروز اسـهال، پتاسـيم خـون کـاهش مي يابد و بدن بـا يـک مکانيـسم جبرانـی پتاسـيم داخـل سلولی را به فـضای بـين سـلولی و در نهايـت وارد خـون ميکند. در نتيجه اگر سرم رينگر ـ لاکتات استفاده شـود به علت داشتن پتاسيم زياد باعث افزايش بيش از انـدازه پتاسيم در خون مي شود که بسيار خطرناک است.
همچنين در هنگام بروز اسهال مـي تـوان از ORS نيـز استفاده نمود که خيلی خوب جواب مي دهد.
2ـ تجويز بی کربناتها:
معمولا به دنبال بـروز اسـهال، گوسـاله هـا دچـار اسيدوز مي شوند که بـرای خنثـی کـردن آن از تجـويز بـی کربناتها استفاده ميشود.
به اين منظور از بـی کربنـات سـديم 3/1 درصـد بـه ميزان يک ميلـی لـيتر بـه ازای هـر کيلـوگرم وزن بـدن استفاده مي شود. در عمل 13 گرم بی کربنات سـديم را در
يک ليتر سرم حل مي کنند تا محلول 3/1 درصد به دسـت آيـد که بسته به شدت اسيدوز يک تا دو ليتر از اين محلول بـهگوسالهها تجويز مي شود.
3ـ تجويز آنتی بيوتيکها:
از آنتی بيوتيکهای زير معمولا در اسهالها اسـتفاده ميشود:
- جنتامايسن 5 درصد که هـر 12 سـاعت بـرای هـر 50 کيلوگرم 5 ميلی ليتر تجويز مـي شـود، اگـر عامـل اسـهال Coli باشد
- اکسی تتراسيلکين
- اجتمــاع اکــسی تتراســيکلين و کلرامفنيکــل در درمانهای اسهالهای ويروسی
- کليستين به ميزان 5- 5/2 ميلی گـرم بـه ازای هـر کيلو وزن بدن به مدت 3 – 2 روز
- پلی ميکسين B به ميزان 5 – 5/2 ميلـی گـرم بـه ازای هر کيلو وزن بدن
- آمپی سيلين با دز 11 ميلی گرم به ازای هر کيلو وزن بدن دو بار در هر روز کـه بـر روی سـالمونلا مـوثر است.
- آموکسی سيلين با دز 7 ميلی گـرم بـه ازای هـر کيلو وزن بدن همراه با يک الکتروليت خوراکی که بر کلـی باسيلوز موثراست.
- اجتماع تريمتوپريم و سولفوناميدها به ميزان 30 ميلی گرم به ازای هر کيلوگرم وزن بدن يک بـار در روز و در موارد شديد دوبار در روز
- استفاده از پودر Scours Stop که در گوسالههـا هـرپاکت 100 گرمی آنرا در نيم لـيتر آب حـل شـده و هـر 6 ساعت مورد استفاده قرار داد.
4ـ تجويز سولفاميدها:
اگر عامل بوجود آورنده اسـهال، کوکـسيديوز باشـد مي تـوان از سـولفاديميدين و يـا آمپروليـوم اسـتفاده نمود.
انباشتگی شيردان
انباشتگی شيردان:
انباشتگی شيردان عبارت است از تجمع مواد غذايی در داخـل شـيردان و عـدم انتقـال آن بـه قـسمتهای بعـدی دستگاه گوارش.
اين بيماری معمولا در اثر مصرف علوفـه خـشبی کـم کيفيت به عنوان تنها غذای دام اتفاق مي افتد کـه بـه
طور معمول در تغذيه گاوهای پرواری در طول زمستان بـه کار بسته مي شود.
همچنين دامهايی که از جيره دارای فيبر کم اسـتفاده ميکنند، ممکن است تراشه چوب يا نخهای پرس را بخورند.
توپیهای مويين ممکن اسـت گـاهی اوقـات در شـيردان گوسالهها جمع شوند. تجمـع ايـن مـواد غيرقابـل هـضم در شيردان باعث انسداد در دستگاه گوارش مي شود.
ممکن است پس از تصحيح پيچ خوردگی شيردان، به علـت آسيب عصب واگ يا کشيدگی غيرقابل برگشت عضلات شـيردان، اتساع شيردان به وجود آيد.
علائم بالينی:
در گاوهای پرواری مبـتلا بـه انباشـتگی شـيردان، بزرگ شدن شکمبه و شيردان به کنـدی و در طـی چنـد روز تا چند هفته رخ مي دهد.
اين دامها دچار بی اشتهايی هستند و مدفوعشان کم و سفتتر از حالت طبيعی مي باشند.
دام مبتلا ممکن است بزرگی دو طرفه ناحيـه پـايينی شکم و بيرون زدگـی گـودی تهيگـاه چـپ را نـشان دهـد و
انقباضات شـکمبه (از نظـر تعـداد) طبيعـی يـا افـزاش مي يابد ولی دارای قدرت کمـتری مـي باشـند و در مراحـل بعدی حرکات شکمبه متوقف مي شود.
در اثر پيشرفت بيماری دامها زمينگير مي شوند و با هر نفس ناله مي کنند.
در معاينه مقعدی، شکمبه متسع شده و غالبـًا کيـسه شکمی به طرف ديواره راست بدن کشيده مي شود.
علائم کالبدگشايی:
لاشهها دچار لاغری مفرط هـستند ولـی دارای شـيردان سخت و کاملا متسع مي باشند. شکمبه نيز بزرگ اسـت و در داخل شيردان، اجسام خارجی و يا تومورهـايی کـه باعـث انسداد شده است يافت مي شود.
درمان:
درمــان عبــارت اســت از اصــلاح اخــتلالات مايعــات و الکتروليتــی بــدن بوســيله ســرم تراپــی و اســتفاده از مسهلها و روغن پارافين.
همچنين تجويز متوکلوپراميد به ميزان 30 ميلی گرم به ازای هر کيلو وزن بدن 4 تا 6 بار در روز و به صورت زير جلدی استفاده مي شود ولی در اغلب مواقع به علت تشخيص دير، بهترين پيشنهاد ذبح دام است.
انسداد مری
انسداد مری: (Choke)
به علت عادات خـاص غـذايی، ايـن عارضـه بيـشتر در گاوان ديده مي شود.
اگر انسداد کامل باشد، به علت عدم خروج گازهـای حاصل از تخمير در شکمبه و نگاری، دام مي ميرد.
انسدادهای نسبی باعث اختلال در بلع و بی اشتهايی ميشوند.
انسداد ممکن است در اثر اجـسام خـارجی يـا قطعـات بزرگ مواد غذايی جامد مانند سيب، سيب زمينـی، چغنـدر
يا چوب ذرت (بلال) اتفاق بيافتد.
انسداد مری را بايد از بيماریهايی که سبب اخـتلال بلع به علت ضايعات حلق و اختلال عملکرد عصبی ـ عـضلانی مي گردنـد، تفريـق داد. همچنـين ضـايعات مـادرزادی يـا اکتــسابی مــری ماننــد آنومــالیهــای کمــان آئــورت و ديورتيکولوم ممکـن اسـت علائـم مـشابه انـسداد مـری را ايجاد نمايند.
علائم:
علائم اوليه عبارت است از اضطراب و افـزايش ترشـح بزاق که از دهان سرازير مـي شـوند و عـدم توانـايی در بلع.
اين دامها ممکن است سرش را ديوانهوار به هر طـرف تکان دهند و تلوتلوبخورند. در نهايت به علت عدم خـروج آروغ و تجمع آنها در شکمبه، نفخ ايجاد مي شود.
پيشگيری:
ميوهها و ريشهها را به صورت قطعات کوچک در دسـترس دام قرار داده شود.
درمان:
اولين اقدام برطرف کردن نفخ است. اگـر دام دچـار ناراحتی تنفسی نباشد، مي توان به داخل معـده ( شـکمبه)
لوله معدی وارد کرد. اسـتفاده از تروکـار شـکمبه يـا جاگذاری فيستول موقت ممکن است لازم باشد.
مرحله دوم خارج کردن عامل مسدود کننده مـي باشـد. گاهی بوسيله تزريق داخـل وريـدی مـواد اسـتفراغ آور، اين انسداد برطرف مي شود.
گاهی مي توان ماده موجود در حلق را با دست بيـرون کـشيد ولـی بايـد از وارد کـردن فـشار بـر روی عامـل انسداد به طرف شکمبه به علت خطر پارگی مری، جلـوگيری کرد.
بيماری اکتينوميکوز
بيماری اکتينوميکوز: Lumpy Jaw
عامل اين بيماری باکتری بنام اکتينوميکـوز بـوويس است.
اين باکتری گرم مثبت ميزبان عادی و اجباری بينی، حلق و مجاری گوارشی است و از طريق ريشه دنـدانها همـراه با اجسام خارجی مانند چوب، سيم و يا علوفههـای خـشبی به بافتها نفوذ مي کند.
اکتينوميکوز فاقد زهرابه خارجی است و نفوذ آن به اندامها بيشتر مربوط به عوامل فيزيکی است که بافـت را مجروح مي کند و باعث نفوذ باکتری مي شود.
علائم بالينی:
جراحات اکتينوميکوز به کندی رشد مي کند و بيشتر در استخوانهای فک، غضروفهای داخل بينی و سقف دهان ايجـاد ميشود.
جراحات حاصـل از ايـن بيمـاری همـواره بـا ايجـاد بافتهای جوانه دار توام است که پس از مدتی قـسمتی از
آن در اثر نکروز تبديل به دمـل مـيشـود و بـه تـدريج دملها به يکديگر متصل شده و سينوسهای چرکی را بوجـود
ميآورند.
اين سينوسهای چرکی گاهی به خارج سرباز مي کنـد و چرک سبز مايل به زرد غلـيظ و چـسبناک و بـی بـويی از آنها خارج مي شود. چرک حاوی دانههای پنيری شکل به قطـر 4- 3 ميلی متر است آه در واقع همان کلنی باکتری است و به دانههای گوگردی معروفند.
اگر اين دانه ها را بين لام و لامل بفـشاريم و زيـر ميکروسکوپ نگاه کنيم ، مي تـوان منظـره مخـصوص و شـعاعی شکلی را که به قارچ شعاعی نيـز موسـوم اسـت، مـشاهده کرد.
دندانها معمولا شل و دردناک مي شوند و جويدن غذا را دشوار مي کند، در نتيجه حيوان لاغر مي شود.
در اين بيماری عقدههای لنفاوی مبتلا نمیشـوند يکـی از تفاوتهای آن با اکتينوباسيلوز است.
تشخيص:
جهت تشخيص مي بايست عامل بيمـاری را از نمونـههـای اخذ شده در زير ميکروسکوپ جدا آرد.
بيمــاری را مـــي بايــست از جراحـــات حاصـــل از اکتينوباسيلوز، استافيلاکوک تفکيک داد.
اکتينوباسيلوز گرم منفی و اکتينوميکوز گرم مثبت است.
درمان:
استراتژی درمان در اکتينوميکوز عبارت است از:
1ـــ اســتفاده از ترکيبــات يــددار، زيــرا عامــل اکتينوميکوز بسيار در برابر يد حساس است.
2ـ تزريق استرپتومايسين در اطراف جراحات
3ـ تجويز سولفاميدها و يدور پتاسيم، يدور سديم از راه وريدی و خوراکی و ماليدن در محل.
بيماری تب برفکی
بيماری تب برفکی: (FMD)
بيماری تب برفکی يا بيماری طبقه يا آفـت ( برفـک) دارای عاملی ويروسي از خانوداه آفتوويروسها میباشد.
ـ تمامی حيوانات زوج سم به اين بيماری حـساس مـی-باشند و در گاوهای شيری باعـث کـاهش شـديد يـا توفـق توليد شير در طول همان دوره شـيرواری ميگـردد و اغلـب ايجاد ورم پستان در طول عمر اقتصادی دام مي آند.
توليد شير را 25 درصد کاهش میدهد و رشـد گاوهـای گوشتی را هم به تاخير میاندازد.
ـ ويروس تب برفکی به تغييرات PH خـارج از محـدوده8ـ6 بسيار حساس است.
ـ تيپهای تب برفکی عبارتنـد از SAT1 , SAT2 , A ,O , C
(Asia 1 – SAT 1 – C -A –O) آه از اين هفت تيـپ Asia 1 و,SAT3 .در خاور نزديک وجود دارد
تيپـهای مـذکور از نظـر خـواص آنتـیژنـی بـا هـم متفاوتند و واکس ساخته شده براي يـک تيـپ، قـادر بـه ايجاد ايمنی در مقابل ساير تيپها نخواهد بود.
طرز انتقال:
ويروس تب برفکی به راحتی و از طريق هـوا منتقـل مـیشـود (Air born)، لـذا تـنفس ذرات آلـوده، راه اصـلی انتقال میباشد.
حداکثر سرعت انتقال بيمـاری هنگـام صـبح و غـروب آفتاب صورت میگيرد. انتشار بيماری از يک گله به گلـه ديگر مـستقيمًا در اثـر حمـل و نقـل دامهـای مبـتلا يـا انسانهای آلوده و يا در اثر جابجايی ويروس با مواد بی-جان انجام میشود.
شير اهميت زيادی را در انتشار بيماری دارد. اسپرم گاو هم میتواند در انتقال مهم باشد. پرندگان نيـز در اپيدميولوژی بيماری نقش دارند.
گوسفند نيز حامل مهمي براي ويروس است.
متـداولترين جايگـاه بقـای ويـروس در ناحيـه حلـق دامهای بهبود يافته مي باشد. دامهای بهبـود يافتـه بـه مدت يکسال و يا بيشتر در برابر آلـودگی مجـدد بـا همـان تيپ مقاومند ولی اين مصونيت دائمی نيست و با از بـين رفتن پادتنها، دام دوباره به همان سويه نيـز حـساس مـي شود.
ـ گاو حساسترين دامها به انتقال اين ويـروس توسـط هوا است و خوک مقاومترين.
ـ گاو تا دوسال و گوسفند تا 6 ماه پـس از بهبـودی به عنوان ناقل اين بيماری عمل میکند.
علائم بيماری:
جراحات تيپيک بيماری را فقـط در دامهـايی کـه در مرحله حاد بيماری قرار دارند میتوان ديد. پس از ايـن مرحله جراحـات رو بـه بهبـودی مـیرونـد و يـا در اثـر عفونتهای باکتريايی پوشانده میشوند.
اين جراحات در نواحی ضربهپذير مثل مخـاط دهـان ـ زبان ـ شکلف بين دوسم و سر پستانکها ديده میشود.
دوره کمــون بيمــاری تــب برفــک 6 ـ 3 روز اســت و بيماری با کاهش شير، تب زياد همراه با بیحالی، ضـعف و بیاشتهايی شديد شروع میشود. ترشح بـزاق زيـاد شـده و به صورت رشتههای طويل و لزج از دهان آويزان میشوند.
حيوان مبتلا صدای ملچ ملوچ مي دهد و با احتياط غذا را مي جود. همچنين طاولهايی بر روی قسمتهای داخلـی لبـها و گونه و لثـه و کـام سـخت و بالـشتک دنـدانی تـشکيل مي شود که ابتدا وزيکولهای اوليه کوچک هـستند ولـی بـه مرور زمان طاولهايی به قطر 5 تا 6 سانتی متر را توليـد مي کنند که 12 ساعت پس از تشکيل شدن می ترکند و مـايع
قرمز متمايل به زرد (کاهی رنگ) رقيقـی از آنهـا خـارج مي شود و از خود سطحی گلی رنگ و دردناکی بجا مي گذارنـد که يک هفته بعد التيام مي يابند.
همزمان با جراحات دهـانی، طاولهـايی بـر روی پاهـا بويژه شکاف بين دو سم و تاج سم ايجـاد مـي شـود و بـر اثر پاره شدن ناراحتی شديدی در دام ايجاد مي کنـد کـه در اثر آن دام به طور آشکار ميلنگد و گاهی قـادر بـه ايستادن نيست و ناحيه تاج سم متورم و دردناک است.
هجوم باکتريها به اين جراحات علاوه بر وخيم تر شدن عارضه، التيام را به تأخير مي اندازند.
بر روی پستانها هم طاولهايی ايجاد مي شود که چنانچه اطراف منفذ خروجـی شـير را فراگيرنـد، اورام پـستاني بوجود مي آيد. سقط جنين و نازايی بعدی از عـوارض ايـن بيماری هستند.
لاغر شدن سريع و کاهش شير از خسارات اقتـصادی تـب برفکی مي باشد.
غذا خـوردن دامهـا، 2 الـی 3 روز بعـد از التيـام جراحات دوباره آغاز مي شود.
گوسالههای جوان نسبت به گاوهای بالغ حساس ترنـد. و در گاوهــای جــوان (گوســالههــا) موجــب ميوکارديــت نکروزان ميشود که به مرگ گوسالهها منتهی مي شود.
در قلب چنين گوسالههايی، کانونهای رنگ پريده بـه صورت يکی در ميان موسوم به قلب ببری بوجود مي آيد.
نحوه نمونهگيری و ارسال به آزمايشگاه:
بهترين محل برای نمونهگيری، بافت پوشـشی ( اپيتليـوم) است.
به اين منظور حداقل نياز بـه جمـع آوری يـک گـرم بافت پوششی طاولهـای نترکيـده و يـا تـازه ترکيـده مـي باشد.
نمونه را بايد از دامهای تب دار تهيه شود. مايعـات طاولها را مي توان توسط سرنگ به دقـت کـشيد و در ظرفـی (بدون ماده محافظ) نگهداری و بـه آزمايـشگاه(حتمـا در
کنار يخ) ارسال کرد و نمیبايست بـيش از 48 سـاعت نيـز ارسال آنها طول بکشد.
پيشگيری:
بهترين راه پيشگيری، واکسيناسيون است.
دو نوع واکسن وجود دارد:
1ـ واکسن تب برفکی روغنی
2ـ واکسن تب برفکی معمولی (آبکی)
واکسنهای آبکی ايجاد ايمنی 21 روز پس از تجـويز را مي کنند و دارای اثرات سمی نمی باشند ولی در دام ايجـاد ايمنی زايی پايين تـری نـسبت بـه انـواع روغنـی آنهـا مي کنند و مي بايست هـر 4 مـاه، مايـه کـوبی را تکـرار کــرد. و معمــولا فواصــل زمــانی 4- 6- 12 مــاه را توجــه ميکنند.
واکسنهای روغنی ايجاد ايمنـی 60 روز پـس از تجـويز را مي کنند ولی دارای اثرات سمی مـيباشـند ولـی در دام ايجاد ايمنی زايی طولانی مدت ميکننـد و فواصـل تکـرار مايه کوبی را افزايش مي دهند.
امروزه بيشتر از نوع واکسنهای آبکی استفاده مي شود که در گاوهای بالای 4 ماه انجام مي شود.
درمان:
درمان اختصاصی وجود ندارد و بهترين وسيله پيـشگيری است.
معمولا درمان به روش زير صورت مي گيرد.
1ـ شستشوی محلهايی که ضايعات و جراحات در آن ديده ميشود با کربنات سديم 5 درصد، دو بار در روز
2ـــ آنتــی بيوتيــک تراپــی ماننــد اســتفاده از تتراسيکلين 10 درصد به مدت 5 روز
3ـ تجويز تريپلن آمين به مدت 3 روز
4ـ پودر اشتها آور
5ـ تجويز ويتامينها مانند AD3E
بيماریهای انسداد رودهای
بيماریهای انسداد رودهای:
عوامل مختلفی مي توانند باعث انـسداد رودهای شـوند که می توان به موراد زير اشاره نمود:
1ـ آترزی يا تنگی روده:
اين عارضه در نـوزادان ديـده مـي شـود و علائـم آن عبارت است از عدم وجود مدفوع و اتساع محوطه شکمی
2ــ پـيچ خـوردگی روده کوچـک و بـزرگ حـول ريـشه مزانتريک:
ايــن عارضــه در همــه نــشخوارکنندگان و مخــصوصا در نوزادان ديده مي شود و علائم آن عبارت اسـت از دل درد، اتساع سريع محوطه شکمی، کلاپس و شوک
3ـ توهم رفتگی روده:
اين عارضه در همه نشخوارکنندگان و در روده کوچک و بزرگ نوزادان و روده کوچک بالغين ديده مي شـود. علائـم آن عبارت است از دل درد، از دست دادن آب بدن، موکـوس به همراه خون در مدفوع قرمـز رنـگ، اتـساع کنـد محوطـه شکمی، کاهش مقدار دفع مدفوع، لمس تـوده تـوهم رفتـه و لمس رودههای متسع از طريق توشه رکتال.
4ـ اتساع و پيچ خوردگی سکوم:
اين عارضه بيشتر در گاوهای بالغ شيری و در اوايـل آن بروز مي نمايد. علائم آن عبارت اسـت از دل درد ملايـم تا شديد، اتساع شکم خصوصا ناحيه فوقانی راسـت، صـدای زنگی در ناحيه تهيگاه سمـت راسـت و لمـس سـکوم متـسع از طريق توشه رکتال.
5ـ تومورهای رودهای:
اين عارضه بيشتر در گوسفندان و کمـتر در گـاوان رخ ميدهد.
6ـ نکروز چربی مزانتريک:
اين عارضه در گاو بروز مي نمايد. علائم عبـارت اسـت از لمس تودههای نکروز چربی، کاهش پيشرونده وزن، کـاهش يا فقدان مدفوع و لمس اتساع روده از طريق توشه رکتال
7ـ فلجی روده يا شبه انسداد يا ايلئوس:
اين عارضه در همه نشخوارکنندگان رخ مي دهد و علائـم عبارتند از کاهش يا فقـدان مـدفوع، صـدای زنگـی طـرف راست محوطه شکمی، مايعات قابل تموج در ناحيه راسـت کـه غالبًا با آماس صفاق همراه است.
درمان:
در اکثر موارد تنها راه اصلی درمـان عبـارت اسـت انجام عمل جراحی و رفع عامل انسدادکننده.
همچنين مي بايست اقدام به برقراری موازنه الکتروليتی کرد. به علت از دست دادن کلر و پتاسيم و ايجاد آلکالوز از محلول کلروسديم 9/0 درصد به همراه 30 ميلی اکی والان در ليتر کلروپتاسيم استفاده مي شود که پس از رفع عامل انسداد هم مي بايست ادامه پيدا کند.
بيماریهای دندان و غدد بزاقی
بيماریهای دندان و غدد بزاقی:
1ـ ساييدگی دندانی:
سايش دندان در گوسفندان و گاوهايی کـه در مراتـع شنی و فقير از علوفه يا مراتع خشک چرا ميکنند ايجـاد ميشود.
دندان گاوهای نژاد هرفورد به علـت داشـتن مينـای نرم دارای بيشترين ميزان حساسيت هستند.
در اين عارضه معمولا فقط مي تـوان ريـشه دنـدانهای پيشين و آسيای بزرگ را ديد. همچنين ممکن اسـت برخـی از دندانها شل و يا شکسته باشند.
اين عارضه را مي بايست از بيمـاری پريودنتـال کـه باعث افتادن دندان مي شود تفريق داد.
کمبود برخی عناصر ماننـد کلـسيم، يـا عـدم نـسبت کلسيم به فسفر باعث نرمی مينا و عـاج دنـدانی شـده و ميزان سايش را افزايش مي دهد.
ساييدگی دندانی را می توان با دادن غذای اضافی و جلوگيری از چرای زياد در مراتع پيشگيری کـرد. همچنـين ميتوان از سنگ آهک خرد شـده بـه ميـزان يـک درصـد در جيره در مناطق فقيـر از نظـر ميـزان کلـسيم اسـتفاده نمود.
2ـ بيماری پريودنتال:
بيماری پريودنتـال عبـارت اسـت از بيمـاری بافـت پشتيبان (کـه دنـدان را احاطـه مـي کنـد) کـه در گـاو اصطلاحا به آن صورت رومـی (Cara inchada) مـيگوينـد کـه باعث شل شدن دندان و افتادن آنها مي شود.
اين بيماری باعث بـروز درد و کـاهش نـشخوار مـيگردد و به دنبـال خـود، تـورم لثـه ناشـی از پلاکهـای باکترای را ايجاد ميكند.
با گذشت زمـان عفونـت بـه نـواحی بـالايی دنـدان پيشرفت مي کند و حاشيه لثه از روی ضايعه کنار رفتـه و غذا داخل کيسه جمع مي شود و کل آلوئـول دنـدانی عفـونی ميگردد.
ترشح زياد چرک آلوئولی باعث تـورم پريوسـت سـطح خارجی زايده آلوئولی شده و ادم مشاهده مي شود.
ضربه، کمبود منيزيم خون و عدم کفايت سيستم ايمني و نفـوذ بـاکتریهـايی ماننـد باکتروئيـدوس، اکتينـوميس و اسپيروکتها، حيوان را به ابتلا به ايـن عارضـه حـساستر
ميکنند.
درمان مي تواند به صورت جراحی و يا تراشيدن امـلاح دندان و استفاده از آنتی بيوتيکها باشد کـه اغلـب از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نيست.
3ـ رشد زياد دندان آسيای بزرگ:
اين عارضه بيشتر در دامهای مسن ديده مي شود کـه در نتيجه آن غذا بين دندانها و گونـه گيـر کـرده و باعـث تورم واضح صورت مي شـود آـه دام دچـار اخـتلال در عمـل جويدن است.
درمان عبارت است از سوهان زدن مرتب و يا کـشيدن دندان مبتلا.
4ـ پوسيدگی دندان:
پوسيدگی دندان امری نادر در نشخوارکنندگان است ومربوط به نواحی کلسيم زدايی شده دندان مي باشد.
اين پوسيدگی مي تواند موقتی و يا دائمـی باشـد و در عاج و يا مينا رخ دهد.
معمولا پوسيدگيهای دندانی مشکلی را در بلع حيوان باعث نمیشوند. پوسيدگی دندانی گاهی عميقتـر مـي شـود و به کانال دندانی و ريشه آن مي رسد و ايجـاد آبـسههـای
پريودنتال مي کند.
5ـ ترشح زياد بزاق:
ترشح زياد بزاق علامت بسياری از بيماریهـا ماننـد هاری، بيماریهای دندانی، تـورم دهـان، انـسداد مـری، وجود اجسام خارجی در دهان و حلـق، اخـتلالات شـکمبه در گـاو، اسـتفاده از سـيلوی فاسـد، انباشـتگی شـيردان، بيمــاری شــبه هــاری، مننگوآنــسفاليت، مــسموميت بــا اســلافرامين، جيــوه، يــد، مــس ، آرســنيک و… اتفــاق بيافتد.
جهت درمان ميبايست عامل اصلی و اوليـه را معالجـه نمود.
6ـ کيست بزاقی:
کيست بزاقی هنگامی رخ مي دهد که بزاق از مجـرا يـا غدد بزاقی خارج شده و وارد بافتهاي اطراف گردد.
بزاق به علت داشتن آنزيمهای مختلف، باعـث آزردگـی بافتها مي شود. بافت آماسی، بـزاق جمـع شـده را احاطـه کرده و به ضايعه حالتی شبيه به کيست را مـي دهـد کـه در هنگام جويدن باعث بروز درد مي شود.
از جمله عوامل ايجاد کننده اين حالت ضربه يا جسمخارجی است.
جهت درمان ميتوان غدد بزاقی تحت فکی و زيرزبانی و مجاری آنهـا را بـه وسـيله جراحـی درآورده يـا اينکـه کيستهای بزاقی را ترکانده و پس از خـارج کـردن کامـل ترشـحات بوسـيله سـولفات مـس ، نـسوج اضـافی و فاسـد درآورده شوند.
7ـ آماس غدد بزاقی:
آماس غدد بزاقی به علت عفونتهای غيـر خـاص و بـه دنبال نفوذ زخم و يا خارهای گياهی بوجود ميآيد. ايـن آماسها همراه با درد هستند.
درمان عبارت است از استفاده از آنتی بيوتيکها و داروهای ضد آماس و ضد درد و در مواردی جراحی و خـارج ساختن آماس.
تب نزلهای
تب نزلهای:
(Malignant Cataral Fever) MCF
نامهای ديگـر ايـن بيمـاری، زکـام قانقاريـايی ـ تيفوس انفرادی و کريزای عفونی میباشد.
اين بيماری بسيار عفونی و کشنده اسـت و تنـها در گاوان ديده مي شود و به صورت انفرادی اتفاق میافتد.
عامل اين بيماری هرپس ويروسها میباشند که مربوط به سلولهای لنفاوی هستند.
گوسفند ميزبان اين ويروس است و نگهداری گوسفندان در جــوار گاوهــا (کــه دارای آبــشخور و غــذای مــشترکی هستند)، باعث بروز تب نزلهای در تعدادی از گاوان می شود. بيماری بيـشتر در فـصل زايـش ميـشها بـه گاوهـا منتقل میشود.
علائم بالينی:
بیحالی بی اشتهايی قطع شير تب بسيار شـديد و بادوام (تب بادوام يکی از مهمتريـن مشخـصههـای ايـن بيماری است) افزايش فوق العـاده سـريع ضـربان قلـب (در حدود 120ـ 100 بار دقيقه) تنگی نفس شديد همـراه با تنفس شکمی از جمله علائم اين بيماری میباشند.
همچنين ترشخات مخاطی و چرکی فراوانی از چشم و بينی به همراه خيز پلـک و چـسبندگی پلکهـا و پرخـونی عـروق قرنيه و پرخونی مشابه همراه نکروز و زخمهـای سـطحی در اطراف و داخل سوراخهای بينی ديده میشود. ضمنا هـوايی که از ريه حيوان خارج میشود بسيار متعفن است.
ترس از نور شديد و کدر شـدن قرنيـه همـواره وجـود دارد و جراحات مشخص در هر دو چشم ديده می شـود. ضـمنًا غدد لنفاوی سطحی بزرگ میشود که همراه با درد است.
نشانيهای عـصبی بيمـاری عبـارت اسـت از لرزشـهای عضلانی پشت شانه و جلوی ران ـ فـشار سـر بـه ديـوار نيستاگموس ضعف در يکی از پاها عدم تعـادل حرکـات (که در اثر تحريک به خوبی مشاهده میشوند).
بيشترين زمان وقوع بيماری بين 6 مـاه تـا 4 سـال است.
مشخص ترن و دائمیترين آثار مخاطی در بيني بوجـود میآيد يعنی ابتدا مخاط بينی قرمز رنگ و متورم و حـساس میشود و ريزش زرد مخاطی از آن جلب نظر می کنـد. بـزودی ريزش مخاط فراوان غليظ و چرکـی و بـا بقايـای سـلولهای پوششی و مشخص میشود و دام مبتلا به سختی و با زحمـت از دهان نفس میکشد.
اگر التهاب مخاط بينی تا سينوسهای پيشانی امتـداد يافته باشند، فشار بر سطح خارجی آنها ايجـاد درد مـی-کند و پيشانی بيمار داغ است.
در مواردی که سير بيماری کند باشد، گاهی التهاب تا قاعده شاخهای حيوان نيز ادامـه مـی يابـد. در ايـن صورت شاخها بسيار حساس و دردناک مـیباشـند و در اثـر ضربهای کنده میشوند.
گاهی تورم به مخاط حنجره نيز سرايت میکند کـه بـا سرفه همراه است. اگر بيمـاری بـه نايچـههـا برسـد، در هنگام گوش دادن سينه رالهايی شنيده میشود.
آهنگ قلب سريعتر و نـبض در ابتـدا محـسوستـر و در اواخر ضعيف تر احساس میشود. گاهی آنسفاليت هـم ديـده میشود.
در فرم فوق حاد دام ظرف 24 ساعت تلف مـیشـود ولـی در فرمهای عادی تلفات میتواند به بالای 90% هم برسد.
علائم کالبد گشايی:
مهمترين جراحات بيماری مربوط به مخاطات ناحيـه سـر حيوان است. فرنيـه کـدر و متـورم و عنبيـه آمـاس دار است.
ـ در اثر وجود تومور مخاط بيني، ورقهای از ترشـحات کثيف فيبرينی و چرکی سطح داخلی آنـرا مـي پوشـاند. در زير اين ترشحات اغلب قرحههای کم عمـق و متعـدد وجـود دارد.
تشخيص تفريقی:
اين بيماری را میبايست از عوارض زير تفريق داد.
- تورم عفونی بينی و نای گاوان يا IBR:
IBR،يک بيماری انفرادی نيست و ضمنًا کشنده هم نمـي باشد و میتوان آن را درمان کرد و ضايعات ناشـی از آن منحصر به دستگاه تنفس فوقانی است که همـراه بـا تـورم است.
- تب برفکی يا :FMD
اين بيماری بسيار واگير و عمومی اسـت، طاولهـايی در دهان و بين سمها نيز مشاهده میشود.
- طاعون گاوی
طاعون گاوی در درجه اول يک بيماری گوارشي است که بسيار واگير مي باشد و تلفات در آن هم بالاست.
- اسهال ويروسي گاوان ـ بيماری مخاطی( BVD – MD ) در اين بيماری بسيار واگير، ضايعات چشمی و تـورم غدد لنفاوی ديده نمیشود.
- ديفتری گوسالهها:
در اين بيماری جراحات چشمی وجود ندارد و زخمهـای دهان عميقتر و بدبوتر آه با چرک پنيری همراه است.
- پاستورلوز ريوی:
در اين بيماری جراحات دهانی و بينی و چشم مشاهده نمیشود و به راحتی قابل درمان میباشد.
- آنسفالوميليت انفرادی گاوان:
در اين بيماری جراحات بافت پوششی ديده نمـیشـود و هيچ ضايعه مخاطی در دهان و چشم ايجاد نمیکند.
پيشگيری:
بايد از تماس نزديک بين ميزبانها و مخـازن بيمـاری جلوگيری کرد واز چرانيـدن و نگهـداری تـوام گاوهـا و گوسفندان ممانعت نمود.
درمان:
استراتژی درمان به صورت زير میباشد:
1ـ تجويز آنتیبيوتيکها
2ـ تجويز کورتيزونها با دوز بالا
3ـ سرم تراپی روزانه به ميزان 2 تا 3 ليتر
تورم صفاق (پريتونيت)
تورم صفاق: (پريتونيت)
تورم صفاق عبـارت اسـت از رونـد آماسـی در محوطـه صفاقی که سطح سروزی آن و پريتونيوم را درگير مي کند.
تورم صفاق مي تواند به علت سـوراخ شـدن (در اثـر ضربه مانند جراحی ـ جفتگيری در تليسههـا، بـه دنبـال تورم ضربه نگاری و صـفاق يـا ورود جـسم خـارجی و يـا
ساير زخمهای نافذ باشد) و يا بـه علـت پـارگی احـشايی (در اثر زخم شيردان يا پـارگی رکتـوم ناشـی از توشـه رکتال) و يا در اثر عوامل متفرقه ديگر (مانند نکـروز
چربی) و يا متعاقب بيماریها (مانند سل و يا پستی سمـی و…) رخ دهد.
ـ پريتونيت را به دو گونه طبقه بندی مي کنند:
در روش اول طبقه بندی بر اساس علائم بالينی انجام مي شود و بيماری به دو فـرم حـاد و مـزمن دسـته بنـدی ميشود.
در روش دوم که بر اساس عامل ايجـاد کننـده طبقـه بندی مي شود، بيماری به چهار فرم عفـونی ـشـيميايی ـ اوليه و ثانويه تقسيم بندی مي شوند.
علائم بالينی:
علائم بالينی به صورتی است کـه بيـانگر وجـود يـک وضعيت غير عفونی مي باشد.
اين علائم از ناراحتی ملايم (به علت وجود يک آبسه کانونی) تا بروز علائم شديد و حاد توکسمی و کاهش حجـم خون (که پس از پـارگی ناگهـانی يکـی از انـدامها کـه سريعا باعث مرگ مي شود) متغيير است.
در فرم حاد علائم بيماری مشخصتر و تشخيص آن آسانتر است ولی در فرم مزمن تشخيص بـسيار مـشکل و نيـاز بـه لاپاراتومی اکتشافی مي باشد.
از جمله علائم تورم صفاق مي توان به سختی و دردنـاک بودن شکم، اتساع ناحيه شکمی، پرخونی صلبيه، تـب، بـی اشتهايی و کاهش ناگهانی توليد شير اشاره نمود.
شکمبه در فرم حـاد فعـاليتش رااز دسـت مـي دهـد و کيفيت و کميت مدفوع غير طبيعی مي شود.
معمولا در فرم حاد مقدار مدفوع کم مي شـود و اغلـب خشک است.
ولي در فرم مزمن مـدفوع معمـولا بـه حالـت اسـهالی ميباشد.
ـ در هـر دو فـرم پريتونيـت، تعـداد ضـربان قلـب افزايش مييابد.
گاوانی که مبتلا به درد شکمی قـدامی هـستند حالـت کمانی به خود ميگيرند و در مقابل فشار به ناحيه پـشت (جهت برگشتن بـه حالـت طبيعـی) از خـود مقاومـت نـشان
ميدهند.
در اين تست و همچنين انجام تست ميله، حيـوان نالـه ميکند.
جهت تأييد تشخيص مي توان از يافتههای خـون شناسـی در ارتباط با تورم صفاق از تـابلوی خـونی طبيعـی تـا لكــوپنی شــديد همــراه بــا انحــراف بــه چــپ دژنراتيــو نوتروفيلهای سمی متغير است، استفاده نمود.
در موارد شديد، علائم توکسمی ديده مي شود و تعـداد سلولهای خونی افزايش و مقدار پروتئينها کاهش مي يابد.
در موارد کمـتر لکوسـيتوز، نـوتروفيلی و افـزايش فيبرينوژن خون ممکن است وجود داشته باشد.
درمان:
استراتژی درمان به صورت زير است:
1ـ آنتی بيوتيک تراپی که به محض متوجه شدن بيماری مي بايست اقدام به درمـان بـا آنتـی بيوتيکهـای وسـيع الطيف کرد.
استفاده از ترکيب آمينوگليکوزيـدها و عامـل ضـد ميکروبی بتالاکتام، استفاده از تتراسـيکلين و يـا پنـی سيلينها و يا کينولون در درمان پريتونيت بسيار مـوثر است.
2ـ در صورت امکان جراحی و برداشتن بافتهای مرده و زايد و شستشوی ناحيه.
زخم شيردان
زخم شيردان:
زخم شيردان در همـه سـنين در گـاو و بـه نـدرت در گوسفند و بز رخ مي دهد.
از بين رفتن اپی تليـوم شـيردان ممکـن اسـت بـدون نشانه بـالينی تـا خـونريزی و متعاقـب آن ملنـا و در صورت نفوذ روندهای ايجاد زخم به همه لايههای شـيردان ، با تورم صفاق همراه باشد.
غذاهای غنی از نشاسته و استرسـهای مختلـف در بـروز اين عارضه دخالت دارند.
لنفوسارکم شيردان نيز ممکن اسـت منجـر بـه بـروز علائم زخم شيردان شود.
ـ زخمهای شيردان به چهار دسته تقسيم مي شوند:
1ـ زخمهای نفوذ نکرده
2ـ زخمهای نفوذ نکرده همراه بـا از دسـت دادن خـون زياد
3ـ زخمهای نفوذ کرده همراه با تورم کانونی صفاق
4ـ زخمهای نفوذ کرده همراه با تورم منتشر صفاق
علائم بيماری:
در فرمهای خفيف (که خونريزی رخ نداده باشد) علائم شامل درد خفيف شکمی مي باشد که با بی اشـتهايی نـسبی، کاهش حرکات شکمبه و نفخ ملايم شکمبه بروز ميکنـد ولـی تب وجودندارد و مقدار مدفوع ممکن است طبيعـی باشـد و يا کاهش يافته باشد.
در فرمهای حادتر (که عروق خونی بزرگ شيردان نيز درگير مي شوند)، علائم کم خونی و شوک حاصل از خـونريزی ديده مي شود.
در مدفوع اين دامها لختههای تيره خون ديده مي شـود که دارای بوی مشخص خون هضم شده هستند. همچنين غـشاهای مخاطی ممکن است رنگ پريده باشند، تعـداد ضـربان قلـب وتنفس نيز افزايش يابد. در اين حالت بی اشتهايی کامـل است و شکمبه ممکن است دارای قوام مايع داشته باشد کـه در اين حالت درد شکمی واضح است.
نکته مهم در اين حالت اين است که ملنـا بايـد از مدفوع قرمز تيره (که در اثر توهم رفتگی رودهها ديـده ميشود) تفريق داد.
در توهم رفتن رودههـا، حجـم متراکـم سـلولی( PCV) افزايش مييابد ولی در زخمهای معدودی کاهش مي يابد.
اگر زخمهای شيردان از سطح سروزی نفوذ کنند ، منجر به تورم صـفاق ( پريتونيـت) ناشـی از آلـودگی محتويـات شيردان ميشوند.
دوره بيماری معمولا سريع است و علائم شوک سـپتيک 24 ساعت پس از آغاز بيماری مشاهده ميشود.
بی اشتهايی کامل و رکود فعاليتهای شکمبه همراه با افزايش تعداد ضربان قلب با نبض ضعيف مي باشد.
درد ممکن است با ساييدن دندانها به هم و يا نالـه مشخص شود.
اندامهای انتهايی سرد هستند و دام معمولا زمينگير بوده و به علت وجود نفخ ممکن است شکم بزرگ شـود و دام دچار دهيدراتاسيون باشد.
علائم کالبدگشايی:
لاشه گاوان مبتلا به زخم شيردان رنگ پريده بـوده و ممکن اسـت در دسـتگاه گـوارش انتـهايی دارای خـون يـا مايعات خونی باشند.
زخمهای شيردان معمـولا کوچـک بـوده و عـروق خـونی شيردان در زير مخاط را درگير مي سازد.
زخمهای شيردان بيشتر در قسمت قاعده آن و در ناحيه غدد معدی است. پايين تـرين ناحيـه شـيردان در وضـعيت طبيعی غالبا درگير مي شود.
اگر در اثر زخم شيردان، پريتونيت اتفـاق افتـاده باشد، چندين ليتر مـايع مـتعفن در حفـره صـفاقی ديـده مي شود و فيبرين معمولا سطح سروزی همه اندامهای شـکمی را ميپوشاند. تورم چادرينه نيز ممکن است مشاهده شود.
تشخيص:
علاوه بر علائـم بـالينی و کالبدگـشايی، بهتريـن روش تشخيص آزمايش مدفوع و بررسی خون در آن و آزمايش خـون و بررسی PCV آن است که کاهش مي يابد.
درمان:
استراتژی درمان زخمهای شيردان به صورت زير است:
1ـ اصلاح مشکلات تغذيهای مانند قطع يا کـاهش جيـره-های غنی از نظر نشاسته و از بـين بـردن عوامـل اسـترس زا.
2ـ انتقال خون در مواردی که خونريزی زياد باشد و هماتوکريت 14 درصد و يا کمـتر وجـود داشـته باشـد، کـه معمولا يک بار انتقال خون به مقـدار 4 لـيتر کـافی مـي باشد. درگاو تعيين گروه خونی معمولا لازم نيست.
3ـ استفاده از آنتی بيوتيکهای وسيع الطيـف(تـا 48 ساعت پس از برطرف شدن علائم عارضه) اگر پريتونيت نيـز اتفاق افتاده باشد.
سالمونلوز در نشخوارکنندگان
سالمونلوز در نشخوارکنندگان:
سالمونلا يک باکتری گرم منفی رودهای اسـت کـه انگـل اختياری داخل سلولی مي باشد.
تيپهای مختلف سـالمونلا، انـسان و انـواع حيوانـات اهلی را آلوده مي کنند.
ـ انسانها ممکـن اسـت بـه وسـيله حيوانـات آلـوده گردند.
ـ حيوانات نيز همديگر را آلوده مي کنند ولی برخـی از سالمونلاها بـرای بعـضی از دامهـا دارای ويژگيهـايی ميباشند.
گاوها به سالمونلا تيفی موريوم و سـالمونلا دابلـين حساسند و گوسفندان سالمونلا آبورتـوس اوويـس و سـالمونلا آريزونا حساسند.
علائم بالينی:
متداولترين علائمی که مشاهده مي شود عبـارت اسـت از تب و اسهال به دنبال يک دوره کمون 1 تا 4 روزه پس از در معرض عفونت بودن يا فعال شـدن شـکل ناقـل بيمـاری است. بيماری در همه سنينی مي تواند اتفاق بيافتد.
شکل اسهال از آبکی تا موکوسی همـراه بـا فيـبرين و خون متنوع است. لايههای فيبرينی ممکن اسـت در ظـاهر بـه صورت مخاط کنده شده باشند.
مدفوع به علت حضور پروتئينهای پلاسما (آه به علـت روند آماسی شديد روده مي باشـد)، غالبـًا بـوی تعفـن و گنديدگی دارد.
گـاهی اوقـات ممکـن اسـت بـاکتری درخـون وارد شـود (باکتريمی) که در نوزادان ايجاد سپتی سمی فوق حـاد تـا حاد مي کند. که در اين حالـت در گوسـالههـای 1 تـا 2 ماهه علائـم عبارتنـد از ديـسپنه، علائـم تنفـسی، مـرگ ناگهانی و اسهال شـديد کـه در 6 هفتگـی بـه اوج خـود ميرسد.
در گاوهای بالغ سالمونلا مي تواند باعـث سـقط جنـين شود.
علائم کالبدگشايی:
در شکل رودهای، گوسالهها دچار لاغری مفرط ناشی از آتروفی سروزی چربی مي باشـند. مخـاط ايلئـوم و سـکوم و کولون ممکن است ضخيم و دچار خونريزی همراه بـا پلاکهـای
چسبنده فيبرينونکروتيک باشند. فيبرين ممکن است به صـورت لايه يافت شود که در نواحی پلاکها، برجسته است.
شيردان معمولا حاوی مايع متعفن قهـوهای مـي باشـد.
عقدههای لنفاوی مزانتريک غالبًا بزرگ و تيره است.
در شــکل ســپتی سمــی ضــايعات ماکروســکوپيک عفونــت باکتريمی سالمونلا حـاد و معمـولا نـاچيز اسـت و بـر روی بافتهای سروزی و زير جلدی، پتشی گستردهای وجود دارد.
طحال معمولا بزرگ است و ريهها ادماتوز مي باشند. ديواره کيسه صفرا ضخيم شده و ممکن است دارای خـونريزی باشند.
پيشگيری و کنترل:
پيشگيری از سالمونلاها عبارت است از درمان بيماران مبتلا و همزمان اقدامات بهداشتی جدی.
در بعضی موارد، مي توان گوسالهها و يـا گاوهـا را واکــسينه کــرد کــه کــاملا ايجــاد ايمنــی نمـی کنــد. واکسيناسيون شامل دو تزريق به فاصـله 15 روز تـا يـک ماه مي باشد که گاهی ممکن است پس از تزريق ايجاد شـوک نمايد که در اين حالت بايد از کورتيکوئيـدها اسـتفاده نمود.
اقدامات بهداشـتی عبـارت اسـت از کـنترل کيفيـت آب آشاميدنی، کـنترل بـستر و ضـد عفـونی کـردن جايگاههـا، باکسها و زايشگاهها.
درمان:
استراتژی درمان در بيماری سالمونلوز عبارت است از:
1ـ سرم تراپی:
2ـ آنتی بيوتيک تراپی:
استفاده از آنتی بيوتيکهايی که بـروی بـاکتریهـای گرم منفی موثرند مانند:
- آليستين هر ساشه 5 گرمی بـرای 500 کيلـوگرم بـه مدت 5 روز
- جنتامايـسين بـا دز 5 ميلـی گـرم بـه ازای هـر کيلوگرم وزن بدن
- تری متوپريم ـ سولفوتاميد با دز 30 ميلـی گـرم به ازای هر کيلوگرم وزن بدن
- کلرامفنيکل به صورت وريدي هر 6 ساعت
3ـ استفاده از داروهای ضد التهاب غير استروئيدی
سوء هضمهای شکمبه ـ نگاری
سوء هضمهای شکمبه ـ نگاری:
سوء هضم اصطلاحی کلی است و به گروهی از بيماریهـا اطلاق مي شود که بـا اخـلال در عملکـرد شـکمبه و نگـاری مشخص مي شوند.
عامل سوء هضمهای شکمبه ـ نگاری مي تواند اوليه و يا ثانويه(وابسته به بيماریهای عمومی) باشد.
الف) سوء هضمهای اوليه:
1ــ اخـتلالات حرکتـی شـکمبه و نگـای ـ بيماريهـای ديواره شکمبه
2ـ تورم ضربهای نگاری و صفاق
3ـ نفخها
4ـ تورم نگاری ـ تورم شکمبه
5ـ پاراکراتوز شکمبه
6ـ سوء هضم واگ
7ـ انسداد کارديا
8ـ انسداد منفذ نگاری هزارلايی
9ـ فتق ديافراگمی
10ـ اختلالات تخميری (ميکروبی / بيوشيميايی) شکمبه
11ـ عـدم فعاليـت فلـور ميکروبـی شـکمبه ناشـی از علوفه کم کيفيت ـ انباشتگی شکمبه
12ـ سوء هضم ساده
13ـ اسيدوز لاکتيک حاد شکمبه
14ـ اسيدوز مزمن شکمبه
15ـ آلکالوز شکمبه
16ـ گنديدگی مواد غذايی در داخل شکمبه
ب) سوء هضمهای ثانويه:
1ـ عدم فعاليت ثانويه حرکتی نگاری و شکمبه
2ـ عدم فعاليت ثانويه ميکروفلور نگاری در شکمبه
3ـ برگشت مواد از شيردان
1ـ جسم خارجی = تورم ضربهای ـ نگاری:
اين عارضه به معنی تورم نگاری به دنبال خوردن يک جسم فلزی زخم کننده و يا قطع کننده و يا نفوذ کننـده ميباشد.
اين اجسام اغلب کوچک و تيز مي باشند و گاهی ممکـن است مدتها در دستگاه گوارش بماننـد بـدون اينکـه موجـب تورم و درد شوند. ولی بـه طـور کلـی نـشانههـای ايـن عارضه به سرعت بعد از خوردن جسم فلزی نمايان مي شود.
اين حيوانات از خـوردن و نـشخوار کـردن خـودداری ميکنند و به طور ملايم دچار نفخ ميشوند، پشتشان حالـت کمانی پيدا مي کنـد و اگـر دام را بـا فـشار دادن روی ستون فقرات پشت مجبور کنند که خود را به حالـت طبيعـی در بياورند، ناله مي کنند.
جهت تشخيص مي توان از فلزياب و يـا از وارد کـردن يک ميله فلزی به زير ناحيه شکم و فشار به سمـت بـالا و رها کردن (به صورت يک مرتبه) استفاده نمود.
پيشگيری:
به علت اينکه احتمال خوردن اجـسام فلـزی کوچـک و نوک تيز(مانند خوردن ميخ، سيم و…) در گاوان بـسيار زياد است، بهترين روش پيشگيری رعايـت نکـات مـديريتی و خوراندن مگنت مي باشد. اين مگنتها تا زمان ذبح حيـواندر دستگاه گوارش دام باقی مي ماند.
درمان:
اگر بلافاصله پس از خوردن جسم خارجی فلـزی عارضـه تشخيص داده شود، درمان ساده و بر اساس خوراندن مگنـت (آهن ربا) مي باشد. که پس از يک پرهيز غذايی بـه مـدت
48- 24 ساعت اين عمل انجام مي شود.
روش ديگر جراحی مي باشد ولی اگر جـسم فلـزی نفـوذ کرده باشد و به قلب رسـيده باشـد بهتريـن پيـشنهاد بـه دامدار ذبح حيوان مي باشد.
2ـ نفخها:
در اثر تخميرهای گوارشی بوسـيله ميکروارگانيـسمهای زنده موجود در شکمبه، مقدار زيادی گاز آمونياک، گـاز
کربنيک و متان ايجاد مي شـود. ايـن گازهـا معمـولا بـه قسمت بالای شکمبه مي آيند که بوسيله رفلکس آروغ بيـرون رانده مي شوند.
آروغ عبارت است از باز شدن اسـفنکتر کارديـا (محـل اتصال مری به شکمبه) و خروج مقداری از گازهای توليـد شده در شکمبه بوسيله مری و دهان که اگر اين عمـل بـه هر علتی قطع شود، باعث انباشتگی اين گازها در شـکمبه شده و در نتيجه ايجاد نفخ مي شود.
ـ دو نوع نفخ وجود دارد:
الف) نفخ گازی:
اين نوع نفخ به علت فلج شـدن اسـفنکتر کارديـا در اثر مواد سمی موجود در بعضی از گياهـان (ماننـد اسـيد سيانيدريک) و يا بسته شدن آن بوسـيله انباشـتگی غيـر طبيعی شکمبه، گاز توليد شده در قسمت بالای شـکمبه جمـع شده و قادر به خروج نمیباشد.
ب) نفخ کفی:
در اين نوع نفخ، گاز به شکل حبابهای کوچک به صورت کف در وسط تودههای غذايی در حال هضم محبوس مي باشد.
ـ در هر دو شکل، نفخ بـه وسـيله بـاد کـردن غيـر طبيعی تهيگاه چپ (Left flank) مشخص مي شـود. حرکـات تنفـسی افزايش مي يابد و به 60 حرکت در دقيقه مي رسـد. حيـوان سرپا است ولی بد تنفس مي کند و مخاطات آبی رنگ مي شود.
مرگ ممکن است خيلی زود و در اثر فشار خيلـی زيـاد شکمبه روی ديافراگم بوجود آيد. قبـل از مرحلـه حـاد، حيوان ناآرام به نظر مي رسد، از ساير دامها جـدا شـده و از خـوردن خـودداری مـي کنـد و نـشخوار و آروغ قطـع ميشود.
عوامل ايجاد کننده نفخ:
اين عوامل عبارتند از:
1ـ عوامل غذايی:
غذاهای اشتها آور ولی فقير از نظر فيبرهای سلولزی و غنی از گلوسيدها و يا غنی با قابليـت تخميـری زيـاد که به سرعت مصرف شدهانـد در حاليکـه ترشـح بـزاق کـم بوده است.
ـ در صورت فقدان فيبرها و يا ريز بودن بيش از حدآنها، تحريک گيرندههای شکمبه جهـت ايجـاد عمـل نـشخوار صورت نخواهد پذيرفت و در نتيجه ترشـح بـزاق کـه دارای اثرات تامپون و ضد کف مي باشد، کاهش مي يابد.
اثر بزاق بر ضد تغييرات ناگهـانی PH شـکمبه عمـل نموده و اثر ضد کف آن، تشکيل کف را خنثی مـي کنـد ايـن اثرات بوسيله ترشح بيکربنات و موسين موجـود در بـزاق تأمين مي شوند.
اين نوع اختلال مي تواند در اثر مصرف جيرههای غنـی از نظر کنسانتره (کـه بـسيار خـرد شـده باشـند) و يـا گلومينه خيلی جوان که دارای فيبر کمی هستند و غـذاهای
آبکی غنی از ازت رخ مي دهد.
همچنين مصرف گياهان کم آب زياد خرده شده و انبـار شده و يا جيرههای حاوی کلم و يا چغندر علوفهای زيـاد نيز ميتواند اين حالت را بوجود آورد.
بعلاوه برخی از گياهان ماننـد شـبدر سـفيد و يـا يونجه دارای عوامل کف زا مي باشند.
عمده ترين عامل ايجاد کننده نفخها، يـک پـروتئين بزرگ قابل حل بنام پـروتئين s18 اسـت کـه در يونجـه و شبدر به ميزان 5- 4 درصد در ماده خشک وجود دارد.
2ـ عوامل ژنتيکی:
3ـ عوامل آب و هوايی:
هوای سرد بويژه بارانی و پرباد، باعـث اخـتلال در تنظيم حرارت بدن حيوان مي شود و باعث ايجاد زمينههـای مناسب جهت ايجاد نفخ در حيوان مي شود.
پيشگيری از بروز نفخ:
جهت پيشگيری مي بايست تغيير يک جيره غذای به جيره غذايی ديگر به آرامی صورت پذيرد و در هنگـام انتقـال دامها از چراگاه بدون لگومينه به چراگاههـای غنـی از آن، مي بايست از علوفه با کيفيت خـوب اسـتفاده شـود و از چراندن گاوها در چراگاههـای حـاوی مـواد لگومينـه خيلی جوان پرهيز شود.
همچنين در هوای بـد و بـارانی بهـتر اسـت از بـردن دامها به چراگاه پرهيز شود. و پس از بردن دامهـا بـه چراگاههای لگومينه، بايد آنها را تحت کنترل قرار داد.
درمان:
اولين اقدام جهت درمـان خـروج گازهـای موجـود در شکمبه مي باشد کـه مـي بايـست اينکـار بـه سـرعت انجـام پذيرد. اين عمل بوسيله يک سوند مری و يا يـک تروکـار (که در تهيگاه چپ و اندازه يکدسـت عقـب تـر از آخـرين دنده و بر روی بر آمده ترين قـسمت تهيگـاه فـرو بـرده ميشود) انجام ميگيرد.
اين عمل در مورد نفخ گازی خيلی خوب موثر است ولی در مورد نفخ کفی ناکافی است. در اين مورد همزمـان بـا عمل خروج گاز از شکمبه مي بايـست از داروهـای ضـد کـف
مانند روغن پارافين (مخلـوطی از نـيم لـيتر پـارافين و نيم ليتر آب) و سيليکونها و يا ساير داروهـای اختـصاصی نيز استفاده نمود.
در موارد حاد مي بايست اقدام به لاپارتومی نمود.
3ـ اسيدوز شکمبه:
اسيدوز شکمبه بيماری است که در اثر کاهش با دوام PH شکمبه (به پايين تر از 6 )رخ ميدهد.
PH شکمبه، نتيجه مقدار اسيدهای تخميری در پايـان هضم گلوسيدها، آمونياک و مواد تامپون مي باشد.
اسيدوز شکمبه به دو صورت ديده مي شود:
الف) شکل حاد يا فوق حاد:
اين حالت در دامهايی که بـه طـور اتفـاقی مقـدار زيادی آرد و يا دانههای غلات را طی زمان کوتاهی مـصرف ميکنند اتفاق مي افتد.
اولين نشانه های بـالينی 24 سـاعت پـس از خـوردن اين مواد آشکار مي شود که عبارت است از بـی اشـتهايی، حرکات غير قابل کنترل دام و بـه زمـين افتـادن گـاوان مبتلا.
ريتم قلب افزايش يافته و به 100 تا 110 ضربان در دقيقه مي رسد. تعداد حرکات تنفسی نيز افزايش مي يابـد. و تهيگاه سمت چپ به علـت جمـع شـدن آب در شـکمبه متـورم ميشود.
PH شکمبه به تدريج پايين مي افتد و بـه 5 مـيرسـد که در اين مرحله نشخوار قطع شده و نفخ خفيفـی ايجـاد ميشود.
در PH پايين باکتريهای لاکتيکوليتيـک ديگـر فعـال نيستند و لاکتات ديگر متابوليزه نمی شـود. در نتيجـه در اثر انباشته شدن اسيد لاکتيک در شـکمبه موجـب افـزايش
فشار اسمزی و دهيدراتاسيون مي شـود. ورود اسـيد لاکتيـک به مقدار زياد در جريـان خـون، اسـيدوز خـونی بوجـود ميآيد که در صورت عدم درمان مرگ اتفاق مي افتد.
ب) شکل مزمن و يا تحت درمانگاهی:
اين فرم اتفاقی نمیباشد و در اثر عدم تعادل مـزمن بين توليد اسيدهای چرب فرار و تامپونهای بزاقی ايجـاد مي شود و به طور فراوان در نتيجه توزيع مقـدار زيـادی
غذاهای غنی از مواد قندی با قابليت تخميـر بـالا,زمـان خوردن خيلی کوتاه و نشخوار خيلی کم اتفاق مي افتد کـه علت آن فقدان فيبر در غذاست.
اندازهگيری PH مايعات شکمبه (6- 5/5) امکان تـشخيص آن را فراهم مي آورد.
در گاو شيری، پيکا و کاهش توليد شير از عوامل ظن به اين بيماری مي باشند.
در گاوهای گوشتی ، کـاهش رشـد و اخـتلالات دسـتگاه حرکتی مانند لنگش از عوارض آن مي باشند.
از عــوارض اسيدوز،آبــسههــای کبـدی و آنتروتوکـسمی هستند آه آبسههای کبدی مي توانند موجب ترومبـوز وريـد ميان خلفی فوقانی شوند.
در صورت عدم تشخيص به موقع و درمان آن، اسـيدوز مزمن، پيشرفت کرده و حال عمومی دام برتر مـيشـود کـه از مشخصات آن کاهش توليد شير است.
در بعضی از گلهها پرخونی سم ( فوربـور) از نـشانه-های بارز اسيدوز مزمن مي باشد.
در نهايت در بعضی از دامها که (بخـاطر داخـل شـدن اسيدلاکتيک در خون) آب زيادی مي نوشند، اتـساع شـيردان رخ مي دهد و به دنبـال آن شـيردان بـه طـرف چـپ جابجـا ميشود و پيچ مي خورد.
چرخش، جريان خون عـضو را بـه طـور نـسبی مـسدود مي کند و به سرعت باعث خونريزی آن مي شـود کـه در ايـن حالت تنها راه درمان جراحی مي باشد.
پيشگيری از اسيدوز:
پيشگيری از اسيدوز عبارت است از اجتناب از کاهش PH شکمبه:
1ـ افزودن غذاهای با جويدن طولانی به غذاهايی کـه احتياج به جويدن زيادی ندارند.
توليد بزاق در هنگام نشخوار و جويدن بـسيار مهـم مي باشد. گاو در هنگام خـوردن 200 تـا 300 ميلـی لـيتر بزاق در دقيقه ، به هنگام نشخوار 150 تا 200 ميلی ليتر
در دقيقه و در هنگام استراحت 20 تـا 70 ميلـی لـيتر در دقيقه توليد مي کنند.
2ـ استفاده از علوفههـای حـاوی فيـبر بـا انـدازه مناسب (بيش از 5 ميلی متر)
3ـ متعادل کردن ميزان گلوسيدها (مـواد قنـدی) در جيره جهت جلوگيری از تغييرات ناگهانی PH شکمبه
4ـ تغيير تدريجی از يک جيره غذايی به جيره غذايی ديگر
درمان:
استراتژی درمان در اسيدوز حاد به صورت زير است:
1ـ درمان کم آبی و مبارزه با اسيدوز متابوليک که اين عمل با تجويز وريدی 5 ليتر محلول بيکربنـات سـديم 5 درصد و مايع درمـانی (بـر اسـاس شـدت دهيدراتاسـيون) انجام مي شود.
2ـ تخليه محتويات شکمبه بوسيله لوله مـری يـا عمـل جراحی
3ـ شستشوی شکمبه با آب ولرم و برقرار کردن فلـور ميکروبی طبيعی
4ــ تجـويز ويتامينـها مخـصوصا ويتـامين 1B و آنتـی هيستامينها و آنتی بيوتيکها
4)آلکالوز شکمبه:
الکالوز شکمبه در اثر تجمع آمونياک در شـکمبه بـه دنبال خـوردن زيـاد ازت قابـل حـل موجـود در گياهـان مانند علوفه بهاره يا اوره بوجود مي آيد.
توليد زياد آمونياک، PH شـکمبه را بـه بـالای 2/7 مي رساند که به علت عدم توانـايی ميکروارگانيـسمها در استفاده کامل از آمونياک ، اين ماده از جـدار شـکمبه جذب خون شده و در کبد تبديل بـه اوره مـيشـود کـه از راه بزاق و ادرار دفع مي شـود. در صـورتيکه مقـدار آن از ظرفيت و توانايی کبـد بيـشتر شـود، اخـتلالات نمايـان ميشود.
در وحله اول حيوان نفخ مي کنـد و کمـی بعـد دچـار اسهال سبز تيره يا سياه مي شود. سپس هنگامی که ميـزان ازت آمونياکی در خون از يک ميلی گرم در 100 ميلی ليتر تجاوز کند (آلکالوز خونی)، مـسموميت کـشنده بـه وقـوع ميپيوندد.
مسموميت در اثر اوره، شکل ويژهای از آلکالوز است و به سرعت حيوان را به طرف مرگ سوق مي دهد.
علائم عبارتند از لرزش سر و گوش، ترشح زياد بزاق، تنفس سريع و دفع مـدفوع و ادرار زيـاد کـه در مراحـل انتهايی انقباضات انـدامهای حرکتـی خلفـی، انقباضـات تنفسی و فلجی شکمبه بـه آن اضـافه شـده و مـرگ 3- 5/1 ساعت پس از بروز علائم رخ مي دهد.
ايـن عارضـه دام را مـستعد بـه ابـتلا بـه کمبـود ويتامين 1B همراه بـا تظـاهرات اخـتلالات عـصبی و حالـت ديوانگی ميکنند.
پيشگيری:
اصول پيشگيری بـه اسـاس تعـادل بـين نـسبت ازت و انرژی مي باشد به صورتی که منابع ازت غيـر پروتئينـی، اوره يا آمونياک فقط بايد با جيرههـای فقيـر از نظـر پروتئينهای قابـل هـضم در روده کوچـک مـورد اسـتفاده قرار گيرند.
به هيچ وجه نبايد از اوره، يا آمونياک همـراه بـا سيلوی غنی از ازت استفاده شود.
ميزان بی خطر اوره که روزانه مـي تـوان بـه جيـره اضافه نمود عبارت است از 25 گرم برای 100 کيلوگرم وزن
در گاوهای شيری و 30 گرم بـراي 100 کيلـوگرم وزن در گاوهای گوشتی.
درمان:
درمان عبارت است از تجويز يک ليتر سرکه (اسيداستيک 5 درصد) برای 100 کيلوگرم وزن زنده در 25 تـا 50 لـيتر آب سرد به وسيله سوند مری.
کمپلکس اسهال ويروسی گاو- بيماری مخاطی
کمپلکس اسهال ويروسی گاو– بيماری مخاطی
Bovine Viral Diarrhea – Mucosal Disease
BVD – MD
عامل اين بيماری ويروسی از خانواده پستی ويروسها است. گـاو حـساسترين ميزبـان بيمـاری BVD – MD اسـت و
گاوان گوشتی داری حساسيت بيشتری هـستند. ايـن بيمـاری بيشتر در گاوهای 3 ماهه تا 3 ساله اتفاق میافتد.
طرز انتقال:
ويروس BVD – MD بوسيله تماس مستقيم (انتقال افقی) ويا از طريق جفت (انتقال عمودی) منتقل ميشود.
بلع يا استنشاق مواد آلـوده بـا ترشـحات چـشم و بينی و بزاق، ادرار و مـدفوع و شـير از جملـه راههـای انتقال بيماری در روش مستقيم هستند.
دامهای دارای عفونـت پايـدار، اصـلیتـرين منـابع انتقال و انتشار ويروس در ميان گله گـاوان محـسوب مـي شوند.
در بسياری از موارد عفونـت در يـک گلـه در اثـر ورود تليسهای که دارای عفونت پايدار است ايجـاد شـده که جنين آنها نيز دارای اين عفونت میباشد که حتما می-بايست آنها را حذف نمود زيـرا مـادران دارای عفونتـهای پايدار، ايجاد جنينهايی با عفونتهای پايدار میکنند.
گاوهای نر با عفونت پايدار هم دائمًا ويروس را از طريق اسپرم دفع میکنند.
يکی از مهمترين راههای انتقال بيماری بـه گـاوان، نگهداری توام گاو و گوسفندان در يک محل میباشد.
راه ديگر انتقـال، اسـتفاده از سـوزنهای آلـوده و مصرف واکسنهای BVD در دوران آبستنی گاوان است.
علائم بالينی:
علائم اين بيماري مربوط به اسهال ويروسی است.
اين علائم عبارتنداز اسهال، زخـم در سـطح مخاطـات قسمتهای مختلف بدن (مانند طاعون)، تب بالا، قرحـه مخـاط دهان و بينی و پوزه، قطـع نـشخوار، ترشـحات زيـاد از
بينی (که ابتدا شفاف و سپس چرکی ميشود) و گـاهی سـقط جنين.
در نوع بيماری مخاطی، تب بالا ـ بیاشتهايی ـ اسهال ـ هموراژيهای دستگاه گوارشـي ـ اسـهال حـاوی موکـوس و خون ـ دهيدراتاسيون و مرگ ديده میشود.
هرگاه تعداد مبتلايان کم ولـی نـسبت تلفـات زيـاد باشد، حالـت MD و هرگـاه مبتلايـان زيـاد ولـی نـسبت تلفات کم باشد حالت BVD است.
آثار کالبدگشايی:
در کالبد گشايی، جراحات بيماری يکنواخت و اکثـرا محدود به دستگاه گوارش است. همچـنين جراحـات کـمعمـق در دهان و روی پوزه (با لبههای متورم و وسط قرمز) اغلـب وجود دارد.
تشخيص:
وجود جراحات دهانی، تشخيص تقريبی را ممکن میسـازد ولی به علت شباهت بيماری با طاعون گاوی بايد بوسـيله روشهای آزمايشگاهی تشخيص را تاييد کرد.
نمونــههــايی کــه بــه منظــور جداســاختن ويــروس بــه آزمايشگاه ارسال میشود، عبارتند از: مدفوع ـ ترشـحات بينی ـ خون و جنين سقط شده. بيماری را بايد از بيماری طاعون تفريق دارد.
پيشگيری:
در حال خاضر روشهای پيشگيری در برابر اين بيماری رضايت بخش نيستند.
بهترين روش، شناسايی دامهای ناقل و خارج نمودن آنها از گله میباشد. همچنين هيچگـاه نبايـد گوسـفندان و گـاوان را در کنار هم نگه داشت.
يکی از نکان مهم، استفاده محـدودتر از واکـسنهای موجود در بازار میباشـد زيـرا ايـن واکـسنها زنـده و تخفيف حدت يافته هستند که میتواننـد خـود باعـث بـروز بيماری شوند.
درمان:
استراتژدی درمان در بيماری BVD – MD به شـرح زيـر است:
1ـ سرم تراپی
2ـ آنتی بيوتيک تراپی
3ـ استفاده از ضدالتهابهـای غيراسـتروتيدی ماننـد فنيل بوتازون
4ـ استفاده از ويتامينها مانند AD3E
5ـ در گوساله خوراندن گلستروم مادرانی که به خوبی در برابر اين بيماری ايمن شده اند.
گاوی طاعون
Cattle Plague = Rinder Pest :طاعون گاوی
عامـل بيمـاری طـاعون گـاوی از خـانواد مـوربيلی ويروسها ميباشد.
اين بيماری ويروسی بسيار حـاد و مـسری و واگيـر است که همواره ايجـاد تلفـات بـسيار زيـاد در گلـه را ميکند.
در ايران به آن گاوميری نيز ميگويند.
علائم بالينی طاعون:
اين علائم عبارتند از تب شديد که گرمای سـطح بـدن اغلب نامساوی است و قاعده گوشها و شـاخها داغ تـر از ديگر قسمتهای بدن مي باشند.
علائم عمومی عبارتند از بی اشتهايی و قطع نشخوار، کم شدن ميزان شير، حيـوان بـا گوشـهای آويـزان و سـر خميده در گوشه ای مي ايستد و به سـختی قـادر بـه حرکـت است. پوزه خشک و پوست فاقد جلای واقعی و طبيعی است.
دهان ـ بينی ـ ملتحمه چشم ـ مهبل و فرج متـورم و دارای جراحات مي باشد و مخاطات پرخون است. چشمها قرمـز مي شوند و از چشمها ترشحاتی کـه در ابتـدا زلال اسـت و به تدريج غليظ و چرکين مي شود، جاری مي شوند.
آثار بيماری در مخـاط دهـان جهـت تـشخيص کلينيکـی بسيار مهم مي باشند.
جراحات دهانی با ازدياد ترشح بزاق شروع مي شـود. سپس روی لثه، سطح داخلی گونهها و سـقف دهـان بثـورات سفيد رنگی ظاهر مـي شـود و روی آنهـا را سـلولهای مـرده بافت پوشـشی بـه صـورت رسـوب زرد ارغـوانی پوشـانيده ميشود که به آسانی با انگشت برداشته ميشـوند و قرحـه قرمز خون آلودی در زير آن نمايان مي گـردد. ايـن زخمهـا در يک هشتم خلفی زبان (زير زبان) بيشتر ديده مي شود.
در گاوان ماده جراحات مخاطی به صورت ترشحات چرکين مهبل و تورم فرج تظاهر مي کند.
ابتلای دستگاه گوارش که با يبوست شروع شـده بـود، به اسهال بسيار شديدی خاتمه مي يابـد. مـدفوع مـتعفن و خاکستری و تيره رنگ و اغلـب همـراه بـا خـون و سـلولهای مخاطی روده است آه دم و اطـراف خلفـی حيـوان را کـاملا آلوده مي کند.
کم کم عضلات مخـرج قـدرت انقباضـی خـود را از دسـت مي دهند و مخاط راست روده به خوبی نمايان اسـت و مـدفوع بدون اراده خارج مي شود.
تشخيص تفريقی:
بيماری طاعون را بايد از موارد زير تشخيص داد:
:BVD –MD ـ1
علائم هر دو بسيار شبيه بـه هـم اسـت ولـی ميـزان تلفات در آن خيلی کمتر از طاعون گاوی است.
2ـMCF بدخيم:
در تـب نزلـهای جراحـات مـشخص چـشم وجـود دارد و نشانيهای عصبی نيز ديده مي شود.
پيشگيری:
دامهای بهبـود يافتـه دارای ايمنـی مـادام العمـر هستند.
جهت پيشگيری مي توان از واکسيناسيون استفاده کرد که از واکسنهای تخفيف حدت يافته استفاده مي شود. در هنگام شيوع بيماری، پـس از تـشخيص، بهتريـن روش کشتار تمـامی دامهـای آلـوده و قرنطينـه بقيـه دامهـا ميباشد.
همچنين ويروس عامل بيماری طاعون نسبت به اکثر مواد ضد عفونی آتتده حساس مي باشد و در محيط آزاد تنها 2 الی 3 روز ميتواند زنده بماند.
چرا کارن :
تمامی دامداران و کشاورزان عزیز پیرو راهکارهایی هستند که بتوانند هزینه های تولید خود را کاهش دهند.
هدف گروه دامپروری کارن تولید تجهیزات و ماشین آلات دامپروری می باشد که باعث کاهش هزینه های تولید و افزایش بهره وری دامداران و کشاورزان شوند.
سابقه بلند مدت مدیران مجموعه باعث اعتماد و وفاداری مشتریان عزیز نسبت به محصولات و خدمات کارن شده است .
برای تماس با گروه دامپروری کارن اینجا کلیک کنید
سیاست های گروه دامپروری کارن