آب آوردن جنين
آب آوردن جنين
چند نوع آب آوردن جنين وجـود دارد کـه عبارتنـد
از:
١)هيدروسفالوس (جمع شدن آب درجمجمه )
٢)آسيت (جمع شدن آب درشکم)
٣)آنازارکا (جمع شدن مايع زير پوست)
در اين عارضه ، شکل جنين و ميزان خطـر مامـايی کـه
ايجاد مي کند به محل جمـع شـدن مـايع و مقـدار آن بـستگی
دارد. سخت زايی دراثر افزايش قطر جنين است.
الف- هيدروسفالوس:
هيدروسفالوس برآمدن جمجمه در اثر جمع شدن مايع اسـت
که ممکن است در بطنها يا بين مغز و مننژ باشد.
درموارد شديد هيدروسفالوس، استخوان های جمجمـه خيلـی
نازک شده اند. اين حالت تروکار زدن و سوراخ کردن جمجمه
را آسان مي کند وبه اين ترتيب زايمان گوساله مبتلا رااز
راه مهبل ممکن مي سازد.
اگر نتوان جمجمه را سوراخ نمود، سقف آنرا بايـد بـا
اره زنجيری بريد . اگر سرجنين را قطع کنيم، مـشکل خـارج
کردن سر همچنان باقی مي ماند.
عمل سزارين هم مي توان انجام داد . ولـی بدسـت آوردن
گوسااله هيدروسفاليک زنده چندان فايده ای ندارد.
- آسيت:
جمع شدن آب درحفره صفاق، اغلـب بـا بيمـاری عفـونی
جنين و با نقايص تکاملی همراه است.
وقتی جنين کاملا رسيده باشد، آسيت ممکـن اسـت باعـث
سخت زايی شود.
اين عارضه را مي توان ب ا شکافتن شکم جنين با چـاقوی
فتوتومی درمان کرد.
- آنازارکا:
در اين عارضه جنين مبتلا معمولا تا آخر آبـستنی حمـل
مي شود و لي بدليل حجم زياد جنين (دراثـر جمـع شـدن مـايع
زياد زيرپوست بخصوص در سـرو پاهـای خلفـی )، مرحلـه دوم
زايمان دچار عدم پيشرفت مي شود.
در سر تورم ب ه قدری زياد است که شکل عادی صورت از
بين مي رود و ظاهر حيوان عجيب و ترسناک مي شود.
نکته جالب اين است که درصد زيادی از اين جنينـهای
آنازارکی با پا متولد مي شوند و به همين دليل تورم شديد
پاهای داخل مجرا خيلی آشکار است.
آبسه رحمی
آبسه رحمی:
علت اصلی آبسه رحمی تروما است که مي تواند در اثـر
ضربه و يا عفونتهای درمان نشده بوجود آيد.
گاهی اين آبسه ها به داخل رکتوم باز مـي شـوند کـه
نشانه آن خروج چرک به همراه مدفوع مي باشد.
اگر اين آبسه ها در داخل رحم باز شـو ند مـا شـاهد
به تعويق افتادن برگ شتن رحم به حالت اوليه مـي باشـيم
ولی تب و علائم عمومی مشاهده نمی شود.
معمولا در معاينه رحـم تـوده و برجـستگيهای خاصـی
دريک و يا هردو شاخ رحم لمس مي شـود کـه شـبيه تومـور
مي باشند ولی دارای قوام ي نـرم تـر و ارتجـاعی تـر از
تومور مي باشند.
جهت درمان آبسه رحمی مي توان از جراحی و يا آنتی بيوتيک ترابی به همراه تجويز استراديولها استفاده نمود.
ولی به طورکلی اين گاوها از نظر توليد مثلی و نگهداری مقرون به صرفه نمی باشند.
پرولاپس رحم(بعد از زايمان)
پرولاپس رحم(بعد از زايمان)
پرولاپس رحم يکی از عوارض شا يع مرحله سوم زايمـان
در گاو است و عبارت است از برگشت کامل شاخ رحم آبستن
.
ميزان وقوع اين عارضه در حدود ٣ درصد مـي باشـد و
حيواناتی که چند بار آبستن شده اند، معمـولا بيـشتر از
تليسه ها مبتلا مي شوند.
در اکثر موارد، پـرولاپس ظـرف چنـد سـاعت بعـد از
مرحله دوم زايمان اتفاق مي افتـد ولي در بعـضی مـوارد
ممکن است چند روز تاخير داشته باشد.
پرولاپس رحم خيلی سـريع و در اثـر زور زدن اتفـاق
مي افتد و بصورت تدريجی نمی باشد.
معمولا گاو مبتلا خوابيده است آه در اين حالت اگـر
روی لو خوابيده باشد دچار نفخ شکمبه نيز خواهد شد . ولی گاهی حيوان با عضو آويزان (آه تا حدود قوزکهـای
پا نيز مي رسد) مي ايستد.
علت پرولاپس رحم معلوم نيـست ولـی در مرحلـه سـوم
زايمان، ظرف چند ساعت بعـد از خـارج شـدن گوسـاله و
زمانی که بعضی از کوتيلدوای جنينـی از کار انکلـهای
مادری جدا شده است اتفاق مي افتد.
تنها نيروی قابل تصوری که مي تواند رحم سـنگين را
از حفره شکم بداخل لگن بالا بکشد و سپس به طرف خـارج
براند، زورزدن شکمی است.
همچنين وزن، جايگـاه شـيبدار، کـشش حاصـل از وزن
زياد جفت متصل به آن که دارای حفرات پـر از مايعـات
است، از جمله عوامل ديگر محسوب مي شوند.
نكته جالب توجه درمانگاهی اين اسـت کـه در اکثـر
موارد همزمان با پرولاپس رحم، کمبود کلـسيم (تـب شـير )
نيز اتفاق مي افتد که عامل سـستی رحـم شـناخته شـده
است. به همين دليل معتقدند که برگشتن و پرولاپس رحم با
ايجاد سستی رحم در مرحله سوم مرتبط است.
ايــن عقيــده فراوانــی بيــشتر پــرولاپس رحــم را در
گاوهای ماده مسن (نسبت به تليسه ها) و گاوهای مـاده
ای که در جای تنگ نگهداری شده و غذای خوب خورده اند (نسبت به آناني آه در مرتع بوده انـد ) را مـي توانـد
توجيح آند.
پيشبينی بيماری:
در اغلب موارد ( يعنی در ادامه زايمـان طبيعـی )،
پيش بينی آن خوب است.
جا انداختن عضو معمولا مشکل پيچيده ای ايجـاد نمـی
کند و عود کردن بيماری بعد از جا انـداختن آن معمـولا
رخ نمي دهـد و چنـين حيوانـاتی اغلـب دوبـاره بـارور
مي شوند و تکرار عارضه به ندرت بروز مي نمايد.
گاهی پرولاپس رحم (ظرف يک ساعت ) مرگ حيوان را بـه
دنبال دارد . علت اين مـرگ خـونريزی داخلـی ناشـی از
پاره شدن مزوواريـوم و شـريان تخمـدانی (در اثـر وزن
زياد عضو برگشته) است.
درمان:
پيشبيني بهبودي عارضه حتی در مواردی که درمـان بـه
تاخير افتاده و آندومتريوم بشدت آلوده شـده و عميقـًا پر خون است، نا اميد کننده نيست . زيـرا قـدرت بهبـود
يافتن عضو کاملا تعجـب آور اسـت . و بـه همـين دليـل در
برخورد با اين موارد، قطع عضو را بايد فقـط مـواقعی
مورد توجه قرار داد که جراحات خيلی وسيع بـوده و از
بين رفتن تورم کاملا غيرممکن باشد.
تنها درمان موجود جا انداختن عضو برگشته است.
دامدار بايد با مـشاهده علائـم عارضـه، اگـر گـاو
خوابيده است ، عضو پرولاپس شده را در يک حوله بزرگ يا
پارچه تميز (برای جلوگيری از آلودگی بيـشتر ) بپيچـد و
اگر حيوان ايستاده است ، عضو را با حوله يا ملافـه ای
بزرگ (که با کمک چند نفر از دو طرف نگهداری مي شـود )
تا رسيدن دامپزشك در محل نگه دارد.
بايد اندامهای خلفی گاو را رو به بالا نگـه داشـت
بطوريکه وزن حيوان روی زانوهـا بيفتـد و شخـصی پـشت
حيوان رو به عقب نشسته و دم حيوان را بالا (بـه حالـت
عمودی) نگه دارد . اين حرکات باعث مي شود شيب فرج به
طرف بالا قرار بگيرد.
دامپزشک بايد بين دو پای حيوان زانـو زده و رحـم
را جا بيندازد.
گاو چه خوابيده باشد و چـه ايـستاده ، بايـد بـی
حسی اپيدورال را انجام داد . اين عمل باعث متوقف شـدن
رفلكس زورزدن (تا يك ساعت بعد از عمل ) مي شود و همچنين
باعث متوقف شدن دفع مدفوع مي شود.
تزريق کلسيم (برای درمان تب شـير ) و کـار گذاشـتن
لوله معدی (برای تخفيف نفخ شکمبه ) بسيار آمـك آننـده
است.
عضو برگشته را بايد با محلول سـالين معمـولی گـرم
خوب شستشو داد . اگر پرده هاي جنينی تا اين موقع کمـی
جدا شده است و برداشتن ک امل آن به آسانی و بدون مجروح
کردن کارانکل هاي رحمي امکانپذير است، بايد آنرا جـدا
کرد. ولی وقتی اتصال کامل باشد يا وقتـی تـلاش بـرای
جداکردن آن منجر به خونريزی شود، بهتر است که عـضو را
با پرده هاي چسبيده به آن جا انداخت.
اگر مثانه متسع باشد بايد با اسـتفاده از سـوند
آنرا خالی نمود.
پس از حصول اطمينان از جا افتـادن کامـل رحـم، ٩
تا۴١ ليتر آب گرم تميز را بداخل رحم تزريق مـي کننـد و
بلافاصله آنرا خارج مـي کننـد . وزن آب هرنـوع برگـشتی
باقيمانده در نوک شاخهای رحم را اصلاح مي کند.
همچنين بايد بعد از عمل برای کمک به بازگـشت سـفت ی
رحم و همچنين جلوگيری از عـود کـردن پـرولاپس ، اکـسی
توسين تزريق نمود.
تزريق اکسی توسين قبـل از عمـل، بـ ه علـت ايجـاد
انقباضات شديد ، مانع از جاانداختن آن مي شود.
در حالتی که وقت زيادی بگذرد و رحم به شدت آسـيب
ديده باشد، تنها راه قطع عضو است.
پرولاپس مهبل
پرولاپس مهبل :
معمولا پرولاپس مهبل عارضه خـاص نـشخوارکنندگان در اواخر آبستنی مي باشد ولي گاهی بعـد از زايمـان نيـز ديده مي شود. چند عامل در بوجودآمدن آن نقش دارد:
ذخيره مقدار زيـادی چربـی در بافـت همبنـد اطـراف مهبل و سست بودن رباطها ممکن است احتمال جـا بـه جـا شدن مهبل را بيشتر کند . هردوی اين آثار ممکن است ناشی از حالت عدم تعادل هورمونی باشد که در آن هورموـای استروژنی بيشتر است. هرجـا کـه مـواد اسـتروژنی در جيـره غـذايی زيـاد باشد(مانند مراتـع شـبدر – ذرت و جـو کپـک زده )اغلـب پرولاپس ايجاد مي شود. همچنين تصور مي شود داشتن زمي نه هورمونی برای ابـتلا به پرولاپس مهبل ارثی باشد. البته عوامل مکانيکی مثل زياد شـدن فـشار داخـل شکم در اواخر آبستنی و نيروی ثقل ( شيبدار بودن آـف بستر)، مي تواند در اتيولوژی (سبب شناسی ) بيماری مهم مي باشد.
پرولاپس مهبل در حيوانات چند بار زاييده بيـشتر ازحيواناتی است که آبستنی اول را مي گذرانند. علت پرولاپس مهبل هر چه که باشد، زايمان يـا سـقط جنين، عارضه را برطرف مي کند.
نشانيهای بيماری:
بيشتر پرولاپسها در دوماه آخر آبستنی ديده مي شود. در ابتدا عبـارت اسـت از بيـرون زدن لايـه مخـاطی، بخصوص کف آن قسمت از مهبل که جل وي انتهای خروجی مجرای ادرار قرار گرفته است. در موارد شديد ممکن است تمام قـسمت قـدامی مهبـل و گردن رحم بيرون بزند . هر چه بيماری در فاصله زمـانی بيشتری از زايمان شروع شود، احتمال دارد شديدتر باشد زيرا پيشرفت آبستنی باعث بدتر شدن عارضه مي شود.
در موارد خفيف تر عارضه فقط زمانی ظـاهر مـي شـود که گاو ماده خوابيده اسـت و بـا بلنـد شـدن حيـوان، پرولاپس برطرف مي شود. اما گرايش به سمت پيشرفت تدريجی پرولاپس وجود دارد و به مرور توده ا ی بـزرگتر بيـرون مي زند آه در حالت ايستاده ناپديد نمـی شـود . در ايـن حالت بافت مبتلا با گردش خون ناقص ، مستعد آسيب ديدن و عفونت است.
در ادامــه زور زدن حاصــل از تحريــك باعــث افــزايش ميزان پرولاپس مي شود وحلقه تنگی ايجاد مي شود. بالاخره تمام مهبل و گردن رحم و حتی راست روده ممکن است بيرون بزند. ترومبوز، زخم شدن و نکروز عـضو بيـرون زده همـراه با توکسمی (مسموميت خون ) و زور زدن شديد منجر به بی اشتهايی و تحليل رفتن سريع حالت عمومی بدن و گاهی مرگ مي شود.پرولاپس مهبل بعـد از زايمـان، معمـولادر اثـر زور زدن شديد ناشی از ضربه ديدن مهبل يا عفونـت بـدنبا ل سخت زايی شديد بروز مي نمايد.
درمان:
اگر حيوان را فوری درمان نماينـد ، اقـدامات سـاده غالبًا موفقيت آميز مي باشد. هدف متوقف کردن فرآينـد بوسـيله زود جاانـداختن و ثابت نگه داشتن قسمت پرولاپس شده است.بی حسی اپيدورال را برای از بين بردن رفلكـس زور زدن حيوان و ب ی حس کردن ناحيه برای بخيه زدن به کـار مي برند.
در ابتدا قسمت بيرون زده را مـي شـويند و بايـک Lubricant (که بی حس کننده هم باشد ) آن را آغشته کـرده و به حالت طبيعی بر می گردانند و در ايت با بخيه در پوست ميان دوراه مهبل را ثابت مي آنند. راه ديگراين اسـت کـه پـس از جـا انـداختن مهبـل، دهانه فرج را به هم ب دوزند و فقـط راه خـروج ادرار را باقی بگذارند و در هنگام زايمان گاو بخيه ها را بر می دارند که فرج برای تولد گوساله باز شود. به طور آلي توليد مثـل از حيوانـاتی کـه پـرولاپس مهبل را نشان داده اند (به علت وجود جنبه هاي ارثـی )، عاقلانه نيست . با انتخاب اين سياسـت و حـذف حيوانـات مبتلا از گله ظرف چند سال، دامپروران مي تواننـد تـا حد زيادي اين عارضه را تحت کنترل در آورند.
پيومترا
Pyometra :پيومترا
پيومترا بيشتر هنگامی اتفاق مـيافتـد کـه جـسم زرد روی تخمــدان وجــود داشــته باشــد کــه درنتيجــه ترشــح پروژسترون باعث کاهش انقباضات رحمی و خروج ترشحات رحمی و بسته شدن سرويکس مي شود. جهت درمان پيومترا اگر جسم زرد وجود داشـته باشـد تجويز داروها ی لوتئوليتيک (ماننـد 2PGF) مـشکل را حـل مي کند. جهت افزايش اثر پروستوگلاندين هـا مـي تـوان از استراديولها استفاده نمود.
روش ديگر له کردن جسم زرد يا Enuclation مي باشد که حد الامکان نبايد از اين روش استفاده نمود. اگر جـسم زرد وجـود نداشـته باشـد مـي تـوان از استراديولها به صورت اوردوز استفاده آرد. همچنين جهت شستشوی رحم مي توان از محلول گرم نرمـال سالين به همراه يک ماده آنتی سپتيک استفاده نمود.
اگر اين ترشحات پنيری شده باش ند، آنتـی سـپتيکها اثــر چنــدانی ندارنــد. در ايــن حالــت مــي تــوان از آنزيمهايی مانند Pancreatic Trypsin استفاده نمود که چنـد سی سی از آن را با حدود ٢٠٠سی سـی سـالين (محلـول ٢- ١%) رقيق کرده ومورد استفاده قرار مي دهند.
نکته مهم در مورد اين بيماری (و در کليـه مـشکلات رحمی) اين مي باشد که نبايد دام را تا بهبـودی کامـل، دوباره آبستن نمود. جهت پيـشگيری از بوجـود آمـدن پيـومتر ا مـي بايـست فاصله Calving Interval (فاصـله بـين گوسـاله زايـی ) بـه درستی رعايت شود.
همچنين تلقيح درست و مناسب، تشخيص آبـستنی صـحيح، همزمانی کـردن، تغذيـه مناسـب و معاينـه رحـم پـس از زايمان به طور مرتب بسيار مهم مي باشد.
نكته:
معمولا پس از زايمان ،رحم را سه بار مور د معاينـه قرار مي دهند. بلافاصله پس از زايمان : جهـت اطمينـان ازخـروج کامل جفت
- دوهفته پس از زايمـان : جهـت اطمينـان از عـدم وجود عفونت
- يــک مــاه پــس از زايمــان: جهــت اطمينــان از کامل رحم Involution
جفت ماندگی
جفت ماندگی
جفت به طور طبيعی حدود ۶ ساعت پس از زايمان خـارج مي شود. (محدوده ی آن از ١تا١٢ساعت است)
البته تا۴٢ساعت هم جفت ماندگی محسوب نمی شود.
عوامل مستعد کننده جفت ماندگی عبارتند از:
1- نارس بودن جفت
2- عدم حرکت حيوان و تحرک ناکافی
3- زايمان زودرس :
بـدنبال ســقط جنــين يــا ايجــاد زايمــان زودرس يــا سزارين، احتمال جفت ماندگی بـسيار زيـاد اسـت . ايـن
حالت ممکن است منجر به نارس ماندن پلاسنتا گردد.
۴– سستی رحم :
جدا شدن فيزيکی جفت بستگی به تداوم انقباضات رحمی پس از خروج گوسـاله دارد . عـواملی کـه بـر تـداوم و
توانايی انقباضات رحمی تاثير مي گذارند عبارتند از:
هيپوکلسمی که فعاليت ميومتريوم را تضعيف مي کند.
سخت زايی که ممکن است منجر به سـستی ثانويـه رحـم شود.
کمبودهای هورمونی يا عدم تعادل آا
۵– دوقلوزايی :
طول آبستنی در دوقلوها کوتاهتر است و باعث نـارس بودن جفت مي شود. همچنين به علت باز شدن بيش از حـد ميومتريوم، سستی رحم هم ايجاد مي شود.
– احتمال بـروز جفـت مانـدگی بـا افـزايش تعـداد زايمانهای حيوان افزايش مي يابـد . يعنـی گاوهـای مـسن بيشتر مبتلا مي شوند.
– گاوهای پرتوليد که غذای زيـاد ي هـم مـي خورنـد، هنگام زايمان به جفت ماندگی مستعدترند.
– احتمال ب روز جفت مانـدگ ي در زايمانهای پـائيزه بيشتر است.
ميانگين ميزان وقوع جفت ماندگی:
زايمنهای طبيعی ٨%
سخت زائيها ۵٢تا۵۵%
دوقلوزائی ٣۴%
گاوهايی که جفت خود را طـی ۶٣ سـاعت دفـع نکننـد، احتمال دارد که آنرا بمدت ٧تا١٠روز نگـه دارنـد . علـت اين موضوع اين است که انقباضات ا صلی ميومتريـوم بعـد از۶٣ساعت از تولد گوساله ديگر ادامه نمی يابد و اگـر تا اين موقع پرده هاي جنينی خارج نشده باش ند، جداشدن بعدی آـا فقـط مـي توانـد در نتيجـه جداشـدن طبيعـی برجستگيهای رحم در اثـر حـل شـدن ناشـی از گنديـدگی باشد(بصورت توده گنديده ای دفع مي شود.) در اي ن حالت وقتی عمل دفع پرده ها صورت مي گيـرد، پرده ها همانند مرحله سوم زايمان طبيعی ، پشت ورو نمـی شوند. در حيوان جفت مانده احتمال تکرار جفت مانـدگی در زايماای بعدی نيز وجود دارد. در گله هاي مبتلا به بروسلا، ميـزان ابـتلا بـه جفـت ماندگي بالاتر است . يکی از دلايـل سـقط جنينـهای آخـرآبستنی ناشی از بروسلا آبورتوس مي باشد. لـذا در گلـه هايی که جفت ماندگی زيادی دارند، تست دقيق بروسـلوز لازم مي باشد.
عواقب جفت ماندگی:
1) کاهش احتمالی اشتها و شير
2) ايجاد بوی نامطبوع در شير
3) طولانی شدن فاصله زايش تا آبستنی مجدد
۴) کاهش سرعت جمع شدن رحم پس از زايمان
۵) عفونتهای رحمی
جفت ماندگی هـاي معمـولی (بـدون عارضـه بعـدی )، در باروری گاوهای مـاده ای کـه بعـد از ٠۶روز از آخـرين زايمان جفت گيری نموده اند تاثير ندارد. عارضه جفت ماندگی به تنهائی فعاليت بعدی دسـتگاه تناسلی را مختل نمی کند ولی عارضه متريت به تنهائی (يا همراه با جفت ماندگی )، فاصله زايـش را تـا جفـت گـير ی بعدي افزايش مي دهد. در نتيجه تاثير جفت ماندگی در باروری بـه وجـود يا عدم وجود عارضه متريت بستگی دارد.
نشانه هاي درمانگاهی:
– توده نکروز شده پرده هاي جنينی طی ۴٢ساعت بعد از جدا شدن از گـردش خـون جنينـی، تحـت تـاثير گنديـدگی باکتريائی قرار مـي گير نـد و ايـن فرآينـد بـه تـدريج پرزهای جنينی را از حفرات رحم ي مادر جدا مي کنـد . بـه همين دليل صرفنظر از وجود عفونت رحم همـراه آن، مـواد سمی حاصل از گنديدگی در داخل رحم جمع مي شود.
– واکنش در برابر اين زهرابه ها (توکـسين ) در هـر حيوان فرق مي کند. در بعـضی از گاوهـا حـساسيت کمـتری ايجاد مي کند و در بعضی واکنش شديد همـراه تـب ايجـاد مي شود. به مرور که فرآيند گنديدگی پيشرفت مي کند، بـوي نا مطبوع ي ايجاد مي شود که در فضا پخش شـده و اغلـب شير را نيز بد بو مي کند.
– وقتی جفت ماندگی با عفونت رحم همراه باشد بر حسب شدت بيماری رحم، نشانه ها تغيير مي کند. در کل افزايش ضربان قلـب و تعـداد تـنفس، درجـه حـرارت بـالا ، بـی اشتهايی، اسهال، بی حالی، کم شدن ترشـح شـير و دفـع ترشح خونی چرکی بدبويی از مهبل ديده مي شود.
درمان:
معمولی ترين درم ان تحريک کردن انقباضات ميومتريـوم به مقدار کافی است . طـوری کـه جفـت جداشـده و بطـور طبيعی دفع گردد. هيچگاه نبايد يک روش يکنواخت را در درمان دنبـال کرد. اگر شرايط مساعد است مي توان برای برداشـتن بـا
دست تلاش نمود . هيچگاه نبايد تصميم گرفـت کـه در تمـام موارد جفت را در زمان معينی بيرون کشيد. بعد از ۴٢ساعت از بروز جفـت مانـدگی ،بايـد درجـه حرارت گرفته شود و درصورت داشتن تب آنتی بيوتيک وسيع الطيف تجويز شود و تا وقتی که حيـوان تـب دارد آنتـی بيوتيک را ادامه داد و سپس سعی در برداشـتن جفـت بـا دست نمود.
روش عمل:
تمام دستکاريهای رحمی بايد بـا رعايـت کامـل اصـول بهداشتي انجام شود. بنابراين در ابتدا مهبل حيوان مبتلارا بـا محتـوای
يک سطل محلول گرم شوينده خوب مي شويند. سپس دستکش را با مواد لوبريک انـت آغـشته کـرده و دستها را با محلول آنتی سپتيک گرم موجود در سطل ديگر ضدعفونی مي کنند. در صورتيکه حي وان مدفوع کنـد بايـد ميان دوراه را دوباده شست. در ادامه مي بايـست کوتيلـدوای جنينـی را بـدون مجروح کردن برجستگيهای رحم مادر بطور کامل جدا نمود.
اغلب جدا کردن جفت با دست طی ٨۴ساعت اول موفقيـت آميز نيست . زيرا جفت در اين موقع به سختي چسبيده است
و دستکاری با زور (برای کندن آن ) احتمال خـونريزی و حتی جداشدن برجستگيهای رحم مادر را افزايش مي دهد. بنابراين منطقی اين است که دخالت با دسـت را تـا روز٣يا۴ به تاخير بي اندازند. تا اين زمـان حـل شـدن ناشی از گنديدگی قسمت جنينی کوتيلدوا، جداشدن آـا را خيلی آسانتر نموده و در عين ح ال بـه علـت جمـع شـدن رحم، قسمت بالايی شاخ که اتصالات محکمتری دارد، در دسترس قرار مي گيرد.
تعداد از کوتيلدوای خلفی تـر، خودبـه خـود جـدا شده و مقداري از جفت از گردن رحـم بيـرون مـي زنـد و آويزان مي شود. در عمل دامپزشک جفـت را درقـسمت پـشت گـردن رحـم پيچانده و بصورت طنا ب حجيمی در مي آورد و آنرا با يک دست در فرج نگه مي دارد. با دست ديگر به آرامـی ايـن طناب را از طريق گردن رحم تا محل اتصال کوتيلدوا در
رحم دنبال مي کند. روش جداکردن جفت چنين اسـت کـه کوتيلـدوا را در دست گرفته و به ملايمت قاعـده برجـستگيهای مـادری را فشار مي دهند. وقتی اين فشار ملايم وارد شد، شست را به نرمـی از روی قسمت خارج برجـستگی عبـور مـي دهنـد تـا جداشـدن پرزهای آزاد کامل گردد . کوتيلدوای بعدی را به طـور دايره وار گرفته و به همان روش قبلی عمل مي کنند. کشش به طور ثابت و مداوم و نيروی چرخـشی بـا دسـت ديگـر وارد مي شود به طوريکه به مرور قسمتهای بعدی پرده هـا جدا مي شود، توده طنـابی شـکل پيوسـته ای را تـشکيل مي دهد. به مرور کـه بـه کوتيلـدوای واقـع در قـسمت
جلوتر مي رسيم اين روش نيز مشکل تر مي شود. در تمامي موارد جفت ماندگی مي بايست حدود٣٠روز بعد از زايمان ، رحم را از نظر مامايی بررسی نمود و موارد آندومتريت را درمان نمود.
سخت زايی
سخت زايی:
سخت زايی عبارت است از طـولانی شـدن مرحلـه اول و
مخصوصًا مرحله دوم زايمان.
قبل از تعيين استراتژی درمان سخت زايـی مـي بايـست
تاريخچه دقيقـی از وضـعيت دام بـدانيم ماننـد زمـان
تلقيح- سوابق زايماای قبلی – سوابق بيماريهـای دام –
داروهای به کارگرفته شده و. . . .
مرحله بعدی انجـام معاينـات دقيـق دام مـورد نظـر
مي باشد. اين معاينـات بـه دو دسـته معاينـات عمـومی (مانند درجه حرارت – تعداد ضربان قلب – وضعيت ظـاهری –
وضعيت تنفسی و…) و معاينات تخصصی مربوط به دستگاه
تناسلی مادر و وضعيت جنين، تقسيم مي شود.
استراتژی درمان سخت زايی:
- معمولا اعمـال مامـايی در سـخت زايـی در حالـت
ايستاده خيلی موفقيت آميزتر مي باشـد در نتيجـه اگـر
گاوی خوابيده است به هر وسيله ای (مانند دادن شـوک )
آن را بلند مي کنيم.
- قبــل از هــر نــوع دســتکاری مــي بايــست يکــسری
اقدامات مقدماتی صورت پذيرد مانند تجويز زايلوکـائين
و اکسی تتراسيکلين و شستـشوی خـارجی دسـتگاه تناسـلی
مادر.
حتمًا قبل از عمل توشه رکتال ، مي بايـست از مـواد لوبری کان مانند پـارافين بعـلاوه يـک آنتـی بيوتيـک
استفاده نمود.
در هنگام توشه رکتال مي بايـست واژن و سـرويکس را
در مورد بروز هر مشکلی بررسی نمـود و از زنـده بـودن جنين مطمئن شد. به اين منظور مي توان انگـشت را وارد
دهان جنين آرد و مک زدن جنين را احساس نمود و يا بـا
وارد نمودن انگـشت در داخـل رکتـوم، انقباضـات آنـرا
احساس ک رد و يا با فشار دادن بدن حيوان شـاهد تکـان
خوردن آن بود.
اعمال مامايی در سخت زايی:
:Mutation (A
در اي ن روش با تکنيکهای مختلف سعی مـي شـود وضـعيت
جنين را بـه حالـت طبيعـی و عـادی برگـردانيم . ايـن
تکنيکها عبارتند از:
١)Rotation: در برخی موارد با يك دستكاری سـاده و
با چرخاندن سعی مي شود موقعيت جنين اصلاح شود . به طور
مثال اگر جنين در وضعيت dorsopubis قرار گرفته باشد با
چرخانــدن آن بــه انــدازه ١٨٠ درجــه آن را بــه حالــت
dorsosacral تبديل مي نمايند.
٢)Repulsion: در برخی از موارد چرخاندن جنين بـه
راحتی صورت نمی گيرد . در اين روش ابتدا جنين رابه سمت
داخل حول داده و سپس اقدام به چرخاندن آن مي نمايند.
٣) Version: اين حالت نوعی چر خاندن مي باشـد کـه
حالــت حيــوان را از وضــعيت عرضــی بــه طــولی تبــديل
مي نمايند.
۴) Adjustment: عبارت است تصحيح وضـعيت انـدامهای
جنين مانند چرخش غيرطبيعی سر و يا خم شدن پاها.
:Forced Extraction (B
در اين روش جهت خروج جنـين از زنجيـر و يـا طنـاب
مامايی استفاده مي شود.
در حالت Anterior محل فيکس کردن سر طنابها سه نقطـه
مي باشد. دو تا دست و نقطه ديگر دور فک پـايين و دور
گوشها.
در حالت Posterior دو نقطه وجود دارد که عبارت اسـت
از دو تا پاها . معمولا دم محل مناسبی جهت فـيکس کـردن
سر طناب مامايی نمی باشد.
بهترين زاويه وارد نمـود ن نيـرو جهـت خـروج جنـين ،
اعمال فشار به شکل منحنی ((Arch Like مي باشد.
جهت خروج جنين مي توان از دستگاهی موسـوم بـه جـک
گوساله کش هم استفاده نمود.
:Fetotomy (C
ايــن روش (کــه بــه غلــط بــه آن Embryotomy نيــز
مي گويند) عبارت است از قطعه قطعه نمودن جنين مـرده و
خروج آن.
در اين روش بايد به اين نکته توجه داشـت کـه از
حداقل برش استفاده شود و اگر مجبـور بـه قطـع دسـت ها
وپاها باشيم، اين عمل از محل مفاصل صورت پذيرد.
(Lapara hysterectomy) Cesarean operation (d
سزارين عبارت اسـت از عمـل خـارج نمـودن جنـين از
داخل محوطه شکمی پس از پاره نمودن ديواره شـکم و رحـم
در دامی که نمی تواند به طور طبيعی زايمان نمايد و به
هيچ طريق ديگر هم نمی تواند جنينش را خارج نمود.
معمولا سزارين را فقط در مواردی استفاده مي نماينـد
که جنين زنده باشد و درغير اينصورت از روش فتوتـومی
استفاده مي نمايند.
کلمــه ســزارين را از ســه کلمــه Caeso-Metris-Uteri (بريدن لو و رحم مادر) گرفته شده است.
اولين بار ايـن عمـل در ليورپـول انگلـستان و در
سال١٨٣٩ توسط فردی به نام جان فيلديک انجـام پـذيرفت
که در آن دو سگ ماده را بدون بيهوشي عمل نمودند.
جهت انجام عمل سزارين مي توان از سـه محـل اسـتفاد ه
نمود.
- :Right Flank
اين روش در قديم مورد استفاده قرار مـي گرفـت . از
جمله مزايای اين روش مي توان به دسترسی آسانتر بـه شـاخ
رحم آبستن و عدم وجود رومن اشاره نمود.
از مهمترين عيب هاي اين روش وجـود روده هـا در ايـن
محل مي باشد که در برخی موارد عمل را با مـشکل مو اجـه
مي کند.
- خط ميانی شکم و جلوی پستان:
از جمله مزايای اين روش مي توان به دسترسی راحت بـه
رحم آبستن، کم بودن عروق خـونی و زيبـايی عمـل (عـدم
مشخص بودن خط برش و نجيه ) اشاره نمود ولی احتمـال بـه
وجودآمدن فتق در اين روش بسيار زياد است.
- :سمت چپ Para Lumbar Fossa روش
در حال حاضر اکثرًا از اين محل عمل جراحی را انجـام
مي دهند که عبارت است از ايجاد يک شکاف مورب ، درسـت
در محل و جهت رحم .
از جمله معايب اين روش وجود رومن مي باشد ولی چـون
در سخت زايی اغلب حيوان غذا نمـی خـورد معمـولا رومـن
خالی مي باشد.
بعـد از عمـل سـزارين حتمـا مـی بايـست يـک سـری
اقدامات حمايتی (مانند تجويز آنتی بيوتيک هاي تزريقـی،
استفاده از آنتی بيوتيکهای داخل رحمـی کـه حتمـًا مـی
بايست با آنتی بيوتيک تزريقی آنتاگونيم نباشد، سـرم
تراپی و تجويز ويتامينها) در مورد دام صورت پذيرد.
گاهی به دنبال سخت زايی ممکن است مشکلاتی از قبيـل
خونريزی و برخی فلجی ها مخصوصًا در اندام حرکتـی خلفـی
رخ بدهد که از جمله علل آن مي توان به دستکاری هاي نـا
مناسب، بزرگ بودن جنين و بيماريهايی مانند تـب شـير
اشاره نمود.
از جمله اين فلجـی هـا مـي تـوان بـه Gluteral paralysis،
اشاره نمود کـه نـوع Post partum paralysis و Obturator paralysis
اولی بيشتر در اسب و د , مورد آخری بيـشتر در گـاو (بـه
دنبال سخت زايی و يا تب شير) رخ ميدهند.
در درمان فلجی ها در درجه اوًل مي بايست يکطرفی يـا
دوطرفی بودن آن را تـشخيص داد . اکثـر ايـن فلجـی هـا
دارای پيش بينی خوب درمانی مي باشند. همچنين مـي تـوان از درماای کمکی ماننـد اسـت فاده از کلـسيم – فـسفر –
منيزيم و ويتامينهای E ،D3 ، A و B استفاده نمود.
سقط جنين
:Abortion سقط جنين
سقط جنـين عبـارت اسـت از خـروج زودتـر از موقـع
جنين(اغلب مرده)
گاهی اوقات آبورشن به نحوی است که قادر به تـشخيص
آن نيستيم مانند Early abortion که عبـارت اسـت از خـارج
شدن يک لختـه خـون ي کـه معمـولا در اولـين آبـستنی رخ
مي دهد.
اگر سقط جنـي ن تـا اواسـط آبـستنی رخ داده باشـد
معمولا مشکل جفت ماندگی نداريم ولی پس از آن مي تواند
جفت ماندگی هم اتفاق بيافتد.
عواملی که باعث سقط جنين مي شوند عبارتند از:
- عوامل مکانيکی و فيزيکی:
مانند ضربه به رحم و يا شستـشوی رحـم بـا سـالين
مخصوصًا در اوايل آبستنی . همچنين وجود انواع استرسـها و
يا برداشتن جسم زرد در اوايل آبستنی.
- عوامل ژنتيکی و کروموزومايی:
ماننـد ناهنجاريهـای مـادرزادی زمـانی کـه کليـه
عوامل ديگر رد شده باشند.
- عوامل تغذيه ای:
مانند کمبود انواع ويتامينها مخصوصًا ويتـامين A ،
کمبود مواد معدنی و سم موجود در برخی از گياهان
۴) عوامل شيميايی (عوامل سمی )
مانند مواد ضدعفونی کننده – سموم کشاورزی ، داروهـا
و عوارض ناشی از مصرف آا
۵) عوامل هورمونی:
مانند استراديولها، PG، کمبود پروژسترون و. . .
۶) عوامل عفونی:
الف) عوامل باکتريايی سقط درگاو:
- : (Bang disease) Brucellosis = بروسلوز
درايران يکی از مهمترين عوامل سقط جنـين بروسـلوز
مي باشد ولی اين بيماری در جهان تقريبًا ريشه کن شـده
است.
بروسلوز معمـولا عامـل سـقط جنـين پـس از ۶مـاهگی
مي باشد يعنی٣/١ آخر دوران آبستنی.
بروسلوز يکی از مهمترين و خطرناک ترين بيماريهـای
مشترک بين انسان و دام (زئونوز) مي باشد.
- :Leptospirosis لپتوسپيروز
اين بيماری زئونوز عامل سقطهای جنين درنيمـه دوم
آبستنی مي باشد که در ايران زياد جدی نيست.
- Vibriosis = (ويبريــــوز(کمپيلوبــــاکتريوز Campylobacteriosis
اين بيماری بيشتر درهنگام جفت گيری و يـا متعاقـب
تلقيح اسپرم آلوده منتقل مي شود.
سقط توسط اين بيماری در اواخـر دوران آبـستنی رخ
ميدهد ولی مي تواند درهر سنی ايجاد سقط کند.
اين بيماری نيزقابل سرايت به انسان مي باشد.
۴) ليــــــــــــــــــــــــــــــــــــستريوز:
Listeriosis
اين بيم اری زئونوز درگاو و گوسفند ايجاد بيمـاری چرخشی مي کند و عامل آن ليستريا مونوسيتوژن مي باشد.
معمولا سقط در٣/١آخر دوران آبستنی رخ مي دهد.
Tuberculosis توبرکولوزيس (۵
عامل اين بيماری M.bouis مي باشد و ميتواند ايجـاد
متريت مقاوم و ناباروری نمايد.
ب) عوامل ويروسی در سقط گاو:
- : (Red noise) (IPV) IBR
اين بيماری تنفسی عامل سق ط جنين در ٣- ٢ ماه آخـر آبستنی مي باشد. عامل اين بيماری جـز خـانواده هـرپس
ويروسها مـي باشـد و درآمريکـا پـس از عوامـل قـارچی
مهمترين عامل سقط جنين محسوب مي شود.
- : ( Enzootic Bovine Abortion) EBA
عامــل ايــن بيمــاری از خــانواده کلاميزيــاو
پسيتاکوزيس بوده و عامل سقط جنين ازمـاه چهـارم بـه
بعد مي باشد.
- عوامل مخلوط:
از جمله بيماری ديگر ويروسی که باعث سـقط مـي شـود
مي توان به BVD-MD ،MCF ،FMD و طاعون گـاوی اشـاره
نمود.
- عوامل قارچی :
در مناطقی مانند آمريکا مهمترين عامـل سـقط جنـين
عوامل قـارچی مـي باشـند . مهمتريـن عامـل قـارچی سـقط Aspergilus Fumigatu نام دارد.
عوامل قارچی معمولا باعث سقط جنين از چهار مـاهگی
به بعد(بين٧- ۵ماه) مي شوند.
- عوامل پروتوزوآيی:
مهمترين عامل سقط جنـين پروتـوزوآيی، تريکومونـاس
فتوس مي باشد که بيشتر از طريق جفتگيری منتقل مي شود.
سقط جنين ناشـی از تريکومونـاس فتـوس در اوايـل
دوران آبستنی و تا سن ۵- ۴ ماهگی است.
همچنين اين پروتوزوآ باعث پيومترای متعاقـب تلقـيح
مي شود.
از ســاير عوامــل پروتــوزوآيی مــ يتــوان بــه توکسوپلاسموز، بابزيا و تيلريـا (بـه علـت ايجـاد تـب )
اشاره نمود.
پيشگيری و کنترل سقط جنين:
معمولا در يـک گلـه سـقط بـه ميـزان ۵- ٢% معمـولی
مي باشد.
جهت تشخيص عامل سقط علاوه بر علائـم بـالينی و يـا
کالبد گشايی مي توان اقدام به تهيـه نمونـه نمـود و بـا
ارسال آن به آزمايشگ اه، عامـل اصـلی سـقط را تـشخيص
داد.
اگر علت سقط مکانيکی باشد مي بايست از بـروز مجـدد
آن جلوگيری آرد.
اگر عامل آن تغذيه ای باشد مي بايست جيره غـذايی
اصلاح شود.
اگر عامل سقط ژنتيکی باشد دام حذف مي شود.
از جمله عوامل سقط جنـين در گوسـفند مـي تـوان بـه
وجــود بيمــاری هــاي ويبريــوز، ليــستريوز، ســالمونلوز،
لپتوسپيروز، پاسترولا تـولارينس، بيمـاری ويروسـی EAE،
بيمــاری انگلــی توکــسوپلاسموز، عوامــل هورمــونی مثــل
کورتوا، عوامل تغذيه ای ماننـد کمبـود ويتـامين A-E
و تغذيه با گياهان استروژن زا (ماننـد شـبدر شـيرين )
اشاره نمود.
:Abortion سقط جنين
سقط جنـين عبـارت اسـت از خـروج زودتـر از موقـع
جنين(اغلب مرده)
گاهی اوقات آبورشن به نحوی است که قادر به تـشخيص
آن نيستيم مانند Early abortion که عبـارت اسـت از خـارج
شدن يک لختـه خـون ي کـه معمـولا در اولـين آبـستنی رخ
مي دهد.
اگر سقط جنـي ن تـا اواسـط آبـستنی رخ داده باشـد
معمولا مشکل جفت ماندگی نداريم ولی پس از آن مي تواند
جفت ماندگی هم اتفاق بيافتد.
عواملی که باعث سقط جنين مي شوند عبارتند از:
- عوامل مکانيکی و فيزيکی:
مانند ضربه به رحم و يا شستـشوی رحـم بـا سـالين
مخصوصًا در اوايل آبستنی . همچنين وجود انواع استرسـها و
يا برداشتن جسم زرد در اوايل آبستنی.
- عوامل ژنتيکی و کروموزومايی:
ماننـد ناهنجاريهـای مـادرزادی زمـانی کـه کليـه
عوامل ديگر رد شده باشند.
- عوامل تغذيه ای:
مانند کمبود انواع ويتامينها مخصوصًا ويتـامين A ،
کمبود مواد معدنی و سم موجود در برخی از گياهان
۴) عوامل شيميايی (عوامل سمی )
مانند مواد ضدعفونی کننده – سموم کشاورزی ، داروهـا
و عوارض ناشی از مصرف آا
۵) عوامل هورمونی:
مانند استراديولها، PG، کمبود پروژسترون و. . .
۶) عوامل عفونی:
الف) عوامل باکتريايی سقط درگاو:
- : (Bang disease) Brucellosis = بروسلوز
درايران يکی از مهمترين عوامل سقط جنـين بروسـلوز
مي باشد ولی اين بيماری در جهان تقريبًا ريشه کن شـده
است.
بروسلوز معمـولا عامـل سـقط جنـين پـس از ۶مـاهگی
مي باشد يعنی٣/١ آخر دوران آبستنی.
بروسلوز يکی از مهمترين و خطرناک ترين بيماريهـای
مشترک بين انسان و دام (زئونوز) مي باشد.
- :Leptospirosis لپتوسپيروز
اين بيماری زئونوز عامل سقطهای جنين درنيمـه دوم
آبستنی مي باشد که در ايران زياد جدی نيست.
- Vibriosis = (ويبريــــوز(کمپيلوبــــاکتريوز Campylobacteriosis
اين بيماری بيشتر درهنگام جفت گيری و يـا متعاقـب
تلقيح اسپرم آلوده منتقل مي شود.
سقط توسط اين بيماری در اواخـر دوران آبـستنی رخ
ميدهد ولی مي تواند درهر سنی ايجاد سقط کند.
اين بيماری نيزقابل سرايت به انسان مي باشد.
۴) ليــــــــــــــــــــــــــــــــــــستريوز:
Listeriosis
اين بيم اری زئونوز درگاو و گوسفند ايجاد بيمـاری چرخشی مي کند و عامل آن ليستريا مونوسيتوژن مي باشد.
معمولا سقط در٣/١آخر دوران آبستنی رخ مي دهد.
Tuberculosis توبرکولوزيس (۵
عامل اين بيماری M.bouis مي باشد و ميتواند ايجـاد
متريت مقاوم و ناباروری نمايد.
ب) عوامل ويروسی در سقط گاو:
- : (Red noise) (IPV) IBR
اين بيماری تنفسی عامل سق ط جنين در ٣- ٢ ماه آخـر آبستنی مي باشد. عامل اين بيماری جـز خـانواده هـرپس
ويروسها مـي باشـد و درآمريکـا پـس از عوامـل قـارچی
مهمترين عامل سقط جنين محسوب مي شود.
- : ( Enzootic Bovine Abortion) EBA
عامــل ايــن بيمــاری از خــانواده کلاميزيــاو
پسيتاکوزيس بوده و عامل سقط جنين ازمـاه چهـارم بـه
بعد مي باشد.
- عوامل مخلوط:
از جمله بيماری ديگر ويروسی که باعث سـقط مـي شـود
مي توان به BVD-MD ،MCF ،FMD و طاعون گـاوی اشـاره
نمود.
- عوامل قارچی :
در مناطقی مانند آمريکا مهمترين عامـل سـقط جنـين
عوامل قـارچی مـي باشـند . مهمتريـن عامـل قـارچی سـقط Aspergilus Fumigatu نام دارد.
عوامل قارچی معمولا باعث سقط جنين از چهار مـاهگی
به بعد(بين٧- ۵ماه) مي شوند.
- عوامل پروتوزوآيی:
مهمترين عامل سقط جنـين پروتـوزوآيی، تريکومونـاس
فتوس مي باشد که بيشتر از طريق جفتگيری منتقل مي شود.
سقط جنين ناشـی از تريکومونـاس فتـوس در اوايـل
دوران آبستنی و تا سن ۵- ۴ ماهگی است.
همچنين اين پروتوزوآ باعث پيومترای متعاقـب تلقـيح
مي شود.
از ســاير عوامــل پروتــوزوآيی مــ يتــوان بــه توکسوپلاسموز، بابزيا و تيلريـا (بـه علـت ايجـاد تـب )
اشاره نمود.
پيشگيری و کنترل سقط جنين:
معمولا در يـک گلـه سـقط بـه ميـزان ۵- ٢% معمـولی
مي باشد.
جهت تشخيص عامل سقط علاوه بر علائـم بـالينی و يـا
کالبد گشايی مي توان اقدام به تهيـه نمونـه نمـود و بـا
ارسال آن به آزمايشگ اه، عامـل اصـلی سـقط را تـشخيص
داد.
اگر علت سقط مکانيکی باشد مي بايست از بـروز مجـدد
آن جلوگيری آرد.
اگر عامل آن تغذيه ای باشد مي بايست جيره غـذايی
اصلاح شود.
اگر عامل سقط ژنتيکی باشد دام حذف مي شود.
از جمله عوامل سقط جنـين در گوسـفند مـي تـوان بـه
وجــود بيمــاری هــاي ويبريــوز، ليــستريوز، ســالمونلوز،
لپتوسپيروز، پاسترولا تـولارينس، بيمـاری ويروسـی EAE،
بيمــاری انگلــی توکــسوپلاسموز، عوامــل هورمــونی مثــل
کورتوا، عوامل تغذيه ای ماننـد کمبـود ويتـامين A-E
و تغذيه با گياهان استروژن زا (ماننـد شـبدر شـيرين )
اشاره نمود.
فقدان فحلی يا آنستروس
فقدان فحلی يا آنستروس:
فقدان فحلی در تليسه ها معمولا بـه علـت تـاخير در
بلوغ حيوان است مخصوصًا در نژادهـای گوشـتی و در فـصل
زمستان.
فقدان فحلی در گاوها را مي توانـد بـه صـورت زيـر
تقسيم بندی کرد.
- فقدان فحلی بعد از زايمان
- فقدان فحلی بعد از فحلی که معمولا پس از اولين
فحلی زود رس رخ مي دهد.
- فقدان فحلی بعد از تلقيح
عدم فحلی حقيقی در اثر فقدان سيکل جنسی و يـا در
اثر بکوله شدن آن رخ مي دهد.
در آنستروس بعد از زايمان ، تخمداا فعال نيـستند و
درآا رشد فوليکولها، اوولاسيون و تشکيل جسم زرد صورت
نمی گيرد و به اصطلاح تخمـ داا در حالـت اسـتراحت قـرار
دارند.
در مــورد آنــستروس بعــد از فحلــی ،در اثــر ترشــح
پروژسترون به وسيله جسم زرد و يـا بوسـيله يـک کيـست
لوتيئنی، اوولاسيون و تظاهرات فحلی بلوکه مي شود.
تنها علامت آنـستروس مـشاهده عـدم فحلـی دام توسـط
دامدار مي باشد. در نتيجه دامدار مي بايست دام خود را
به خوبی تحت نظارت قرار دهد.
معاينه درمانگاهی تخمداا به وسـيله لمـس از طريـق
رکتوم و ملامسه رشد، قوام و فوليکـول و جـسم زرد بـر
روی تخمداا مي باشد.
همچنين اندازه گيری ميزان پروژسترون خون مـي توانـد
جهت تشخيص آنستروس بسيار کمک کننده باشد.
پيشگيری:
پيشگيری از بوجود آمدن آنستروس بـر سـه اصـل زيـر
استوار است:
- تحت نظـر گـرفتن دقيـق دامهـا بـرای کـشف صـح يح
فحليها و ثبت دقيق تاريخ فحليهای هر گاو
- رعايت توصيه هـاي غـذايی و پيـشگيری از کمبـود
انرژی در جيره غذايی گاوها و تليسهها
- پيشگيری و درمان عفونتهای رحمی
بايــد توجــه داشــت کــه در موردآنــستروس هيچگونــه
پيشگيری دارويی وجود ندارد.
درمان:
قبل از هرنوع درمان مي بايـست علـت اصـلی آنـستروس
مشخص شده باشد . به طور کلی درمان عـدم فحلـی بـراين
اساس است که جسم زرد وجود داشـته باشـد و يـا وجـود
نداشته باشد.
الف) در صورت وجود جسم زرد:
اگر جسم زرد وجود داشته باشد خواه سـيکليک باشـد
و يا مقاوم (همراه با متريت)، درمان بر اسـاس از بـين
بردن جسم زرد و برقراری دوباره سيکل استوار است.
تزريق پروستاگلاندين ها (PGF2) ويا ترکاندن دستی
جسم زرد از جمله روشهای درمان اين عارضه مي باشند.
همچنين ماساژ ر حم از طريق رکتـوم مـي توانـد مـوثر
واقع شود.
ب) در صورت عدم وجود جسم زرد:
اگر جسم زرد وجود نداشته باشد مي تـوان بـا تجـويز
پروژستاژن و PMSG، تخمدان را دوباره فعال نمود.
تجويز پروژستاژن به مدت ١٢- ٧روز به شکل کاشـتنی و
يا اسپيرال مهبلی صورت مي گيرد.
روش ديگر استفاده از GnRH مي باشد که باعث بلوغ
فوليکول و اوولاسيون مي شود. در اين صورت فحلـی ظـاهر
مي شـود و در يـک مهلـت تقريبـًا ۵- ٣روزه تلقـيح ممکـن
مي شود.
کيستهای تخمدانی
کيستهای تخمدانی:
کيــستهای تخمــدانی، تــشکيلات غيــر طبيعــی تخمــدانی
مي باشند و بيشتر در گاوهای ماده پر شير بروز مي نمايند
که باعث عدم بـاروری و افـزايش زمـان Calving interval و
عدم فحلی مي شود.
کيستهای تخمدانی در اولين سيکلهای پـس از زايمـان
بيشتر رخ مي دهد که معمولا خود به خـود بهبـود يافتـه و
ايجاد بيماری نمی کنند.
انواع کيستهای تخمدانی:
- کيستهای فوليکولار:
کيستهای فوليکـولار ، پاتولوژيـک هـستند و بيـشترين
فرم کيستهای تخمدانی را تشکيل مي دهند. قطـر فوليکـول
به ۵/٢سانتی متر و يا بيشتر مي رسد و حـداقل تـا ١٠روز
باقی مي مانند.
از جملــه علائــم آن مــي تــوان بــه عــدم فحلــی و
نيمفومانيا اشاره نمود.
- کيستهای لوتئال:
کيستهای لوتئال ، پاتولوژيـک هـستند و وقـوع آـ ا
کمتراز فرم کيستهای فوليکولار است . در اين حالـت قطـر
فوليکول به ۵- ۵/٢سانتی متر مي رسد.
علت اصلی کيستهای فوليکولار و لوتئال، اخـتلال يـا
وقفه در ترشح LH مي باشد و درآا تخمگـذاری انجـام نمـی
شود.
تفاوت کيستهای فوليکولار با کيستهای لوتئال:
کيستهای فوليکولار نوک تيز مي باشـند و مـي تواننـ د
يک طرفه ويا دوطرفه باشند ولی کيستهای لوتئال مـدور
ويک طرفه مي باشند.
همچنين کيستهای لـوتئينی دارای جـدار کلفـت تـر و
سخت تری نسبت به فرم فوليکولار مي باشند.
٣) جسم زرد کيستيک:
جسم زرد کيستيک ،غير پاتولوژيک مـي باشـند و بعـد
از تخمگذاری صورت مي گيرند و دارای سايزهای مختلفی مـي
باشند و بين ٨- ١سانتی متر متغير هستند.
اتيولوژی کيستهاي تخمدانی:
- عوامل مکانيکی مانند چسبندگی ها
- عدم توانايی هيپوفيز به ترشح کافی LH
- عدم توانايی هيپوتالاموس به ترشح GNRH
۴) وجود فوليکولهای آنتروم که بـه گنـادوتروپين هـا
حساس نيستند.
۵) عـدم حـساسيت محـور هيپـوفيز- هيپوتـالاموس بـه
استراديولها
۶) سن: زيرا اين عارضه درگاوهـای شـيرده و درسـن
۵- ٢سال بيشتر رخ ميدهد.
- فصل: کيستهای تخمـدانی اکثـرا در فـصل زمـستان
بروز پيدا مي کنند.
- نژاد: کيستهای تخمدانی بيشتر در نـژاد هلـشتاين
رخ مي دهد بعد از آن به ترتيب در گاوهای نژاد گرنزی،
جرسی و در آخر در نژاد بران سوئيس ديده مي شونند.
- توارث
- عوامل تغذيه ای : تغذيـه بـا گياهـانی ماننـد
يونجه و شبدر قرمز و همچنـين بـالا بـودن نـسبت انـرژی
کنسانتره به جيره مي تواند باعث بروز کيستهای تخمـدانی
شود.
- بيماريهای دستگاه تناسلی، تـب شـير، تـراکم،
استرسهاو يا توليد شير زياد
علائم بالينی کيستهای تخمدانی:
- :(Nymphomania) نيمفومانيا
اين دامها دائمًا فحل مي باشند و حالـت هتروسـکچوآل
را از خود بروز مي نمايند که اين گاوهـا روی گاوهـای
ديگر مي پرند.
- آنستروس:
اين دامها به مدت چندين ماه فحل نمی شوند.
- حالت نرينگی:
اين گاوان شبيه گاو نر مـي شـوند آـه جثـه بزرگـی
پيدا آرده و غده آدرنال آا بزرگ مي شود.
۴) شل شدن ليگامنتهای ساکروسيانيک:
در اين حالت اطراف دم گـود رفتـه مـي شـود و لگـن شيبدار شوده که به آن کوهان عقيمی مي گويند.
۵) ناحيــه فــرج و واژن متــورم و شــل مــي باشــد و
سرويکس متورم مي شود آه اکثرًا باز اسـت . رحـم معمـولا
بزرگ و ديواره آن ضخيم مي باشد.
۶) هيدرومتر- موکومتر
- کاهش وزن بدن زيرا فعاليـت ايـن دامهـا زيـاد
است و معمولا اين دامهـا نعـره مـيکـشند و بـی قـرار
هستند.
- آثار ميکروسکوپی که شامل هيپـرپلازی موکـوزا و
کيستيک شدن غده آندومتر مي باشد.
تشخيص کيستهای تخمدانی:
تشخيص کيستهای تخمدانی بر اساس تاريخچـه – علائـم و
آزمايشات مانند اندازه گيری ميزان پروژسـترون خـون و
يا شير مي باشد.
دامهای مبتلا بـه ايـن عارضـه دارای رحـم شـل بـا
ديواره نازک مي باشند.
سرويکس آا ادماتوز است و انگشت بـه راحتـی وارد
آن مي شود. همچنين بر روی تخم دان، فوليکولهايی بـا قطـر
بيشتر از ۵/٢سانتی متر لمس ميشود.
درمان کيستهای تخمدانی:
الف) ماساژ دادن و ترکاندن کيست:
جهت انجام اين کـار بوسـيله سـوزن مخـصوص (کـه از
طريـق واژن وارد مــي شــود) کيــست بــه وجــود آمــده را
مي ترکانند. از جمله عوارض اين روش مي تـوان بـه کـاهش
باروری- خونريزی و ايجاد چسبندگی اشاره نمود.
ب) هورمون تراپی:
در ابتـدا از تجـويز دوز بـالای (High dose) هورمـون PGF2 استفاده مي شود.
اگر بهبودی رخ داده باشد عمل تلقيح صورت مـي گيـرد
ولی اگر بهبودی حاصل نشده باشد يکبـار ديگـر از PGF2
استفاده مي شود.
متريت عفونی(تورم رحم عفونی)
متريت عفونی(تورم رحم عفونی)
Septic Metritis
از جمله عوامل بوجود آورنده متريت عفـونی مـي تـوان
به موارد زير اشاره نمود:
- جفت ماندگی : اگر حتی تکه ای کوچـک از جفـت
در داخــل رحــم بــاقی بمانــد در اثــر کــارکرد عوامــل
باکتريايی مي تواند باعث بوجود آمدن متريت شود.
- خروج دي رتـر از موقـع پلاسـنتا : يعنـی جفـت
کاملا خارج شده است ولی به علت اينکه ديرتر از موقـع
اين عمل ا نجام پذيرفته است عوامل باکتريايی توکسين زا
وارد عمل شده اند.
حجم زياد رحم. | -٣ |
باز بودن سرويکس و دخول عوامل عفونی. | -۴ |
استرس ناشی از زايمان. | -۵ |
دستکاريهای بيش از حد و نامناسب. | -۶ |
علائم متريت عفونی:
متريت عفونی معمولا در فاصـله زمـانی ١٠- ١ روز بعـد
از زايمان رخ مي دهد. در اين بيماری گـاهی تـب ديـده
مي شود که البته ملاک خوبی جهت تشخيص نيست زيـرا بعـد
ازIntoxication ،درجه حرارت طبيعـی و گـاهی کمـتر از حـد
طبيعی مي شود.
علائم ديگر عبارتند از بی اشـتهايی و کـاهش سـريع
وزن بدن (در عـرض ۴٢سـاعت )، کـاهش توليـد شـير، گـود
افتادن چشمها، خروج ترشحات صورتی – قرمزروشن و تيـره از دستگاه تناسلی (مخصوصًا پس از توشه رکتال )، کبـودی
و سيانوزه شدن و نازکی ديواره رحم که حالت تونيسيته
خود را از دست داده اسـت، گـيج و بهـت زده گـي (Dull)
حيوان و بی توجهی آن نسبت بـه محـيط اطـراف ، لـرزش،
لنگش و گرفتن حالت کمانی (به علت زورزدن).
از جمله باکتری هايی که در بوجود آمدن اين بيمـاری
نقش بسزايی دارند مي توان به کلی فرمهـا ، اسـترپ هـا ،
اســتافهای هموليتيــک ، کورينــه بــاکتريوم رنالــه و
سودوموناس ها اشاره نمود.
درمان متريت عفونی:
در درمان متريت بايد توجه داشت کـه در داخـل رحـم
تجمعی از توکسينها را داريم در نتيجـه نبايـستی هـيچ
آسيبی به ديواره رحم وارد شود . اسـتراتژی درمـان بـه
صورت زير مي باشد:
- خروج ترشحات توکسين:
اين ترشحات در ابتدا مي بايست رقيـق شـوند و سـپس
اقدام به خارج نمودن آا کرد . بهترين مايع رقيق کننـده
استفاده ازمحلول سالين نرمال گرم (بـه انـدازه دمـای
بدن) به همراه يک ماده آنتی سپتيک مي باشد.
- آنتی بيوتيک تراپی:
معمولا ازآنتی بيوتيکهای وسيع الطيف مانند ترکيـب
پنی سيلين – استرپتومايسين و يا اکـس ی تتراسـيکلين يـا
سولفاناميدها به صورت تزريقی استفاده مي کنند.
دردرمان متريت عفونی هيچگـاه از آنتـی بيوتيکهـای
داخل رحمی استفاده نمی شود زيرا بی فايده مي باشند.٣. درمانهای حمايتی:
درماای حمايتی شامل حمايت کبدی بوسيله تجـويز سـرم
قندی و يا مواد قنـدی – تجـويز ويتامينـها و کلـسيم،
فسفر و منيزيم مي باشد.
همچنين جهت رفع حالت آتونيـسيته رحـم و شـل نمـودن سرويکس ،می توان از تجويز استراديول به صـورت تزريقـی
استفاده نمود . دوز معمول آن ۶ – ۴ ميلی گرم به ازای هر
کيلو وزن بدن مي باشد که در دوز هايی با فاصله زمـانی
(به مدت ٢- ١ روز) استفاده مي شود.
متریتهای بعد از زایمان
:(PPM) Post puerperal Metritis
رحم درحالت عادی در عرض ۵- ۴ هفته به حالـت عـادی
برمی گردد . اگر يک ماه از زايمان گذشته باشد و هنوز
شاخهای رحمی بزرگ باشند به اين بيماری مشکوک مي شويم.
از مهمترين علل بوجود آمدن اين عارضه جفت مانـدگی
و وجود باکتريهايی مانند کوري نه باکتريوم – استرا و. .
. مي باشد که برخلاف متريت عفونی توکسين زايی نداريم.
علائم بيماری:
اين علائـم عبارتنـد از خـروج ترشـحات از دسـتگاه
تناسلی با رنگهای و غلضتهای مختلف (رقيق- نيمه غلـيظ
و غليظ ) که اين ترشحات با بلندشدن و خوابيدن حيـوان
و يا توشه رکتال خارج مي شوند.
ممکن است ترشحات اين بيماری به مجـاری بـالاتر مثـل
اوويــداکت و تخمــداا هــم برســد و ايجــاد چــسبندگی و
التهاب کند.
در توشه رکتال ترشحات موکوپرولانت زيـادی در رحـم
احساس مي شود و لخته هاي سفيد يا کرم رنگ (که به دسـت
مي چسبند) جلب توجه مي کند.
در ايــن بيمــاری تغييــرات اشــتهايی و رفتــاری و
همچنين کاهش وزن نداريم.
درمان:
استراتژی درمان به صورت زيرمی باشد:
- خروج ترشحات رحمی:
برای اينکار ابتدا بوسيله توشـه رکتـال، ديـواره
رحم را مالش مي دهيم. جهـت رقيـق نمـودن مايعـات رحمـی
مي توان از محلول گرم نرمال سـالي ن بـه همـراه محلولهـای
آنتی سپتيک استفاده نمود.
- آنتی بيوتيک تراپی:
در اين بيماری مخصوصًا اگر تب وجود داشته باشـد از
آنتی بيوتيکهای تزريقی وسيع الطيف استفاده مـي شـود . پس از شستشوی رحم و خروج ترشحات مي توان از ابلتـهای
داخل رحمی نيز استفاده نمود.
- درمانهای حمايتی:
اين درماا شـامل تجـويز ويتامينـها و بـه تعـادل
رساندن کلسيم به فسفر و استفاده از تجـويز اسـتراديول
ميباشد.
مــشکلات مامــايی ناشــی از حالتــهای غيرطبيعــی
مــشکلات مامــايی ناشــی از حالتــهای غيرطبيعــی مادرزادی:
- شيستوزوما رفلکسوس :
نقص آن زاويه دار بودن شديد سـتون مهـره هاسـت بـه
طوری که دم حيوان نزديک سرآن قرار مي گيرد.
در اين حالي به علت عدم آامل شدن سطح شـکمی حفـره
شکم و سينه ، احشاء بيرون مي ريزد.
- گلوله بی شکل:
اجسام کروی شکلی هستند که بـه پـرده هـاي جنينـی
سالم چسبيده اند . اين اجسام از بافت همبند تشکيل شـده
اند که پوست روی آن قرار دارد و جنس آا ممکـن اسـت
مخالف جنين طبيعی باشد . ولی چون رشد گنادها ديده نمـی
شود، خطر ايجاد فريمارتينيسم را ندارند.
٣)آب آوردن کيسه هاي جنينی(Dropsy):
هر دو کيسه آمنيون و آ لانتوئيس ممکـن اسـت مقـدار
خيلی زيادی مايع جنينی داشته باشند . وقتی اين حالـت
ديده شود (بسته به اينکـه کـدام کيـسه مبـتلا باشـد ) عارضه را هيدروآلانتوئيس يا هيدروآمنيوس مي گويند.
هيدروآلانتوئيس خيلی بيـشتر از هيـدروآمنيوس شـايع
است.
آب آوردن کيسه هاي جنينی گاو در ٣ماه آخر آبـستنی
ديده مي شود. علت اين بيماری دقيقًاًمعلوم نيست ، امـا
کم بودن کوتيلدوای فعال و همچنين شـرکت نداشـتن شـاخ
غيرآبستن درتشکيل جفت را مي توان از علل آن دانست. معمولا درگاو افزايش سريع توليـد مـايع الانتوئيـک
درماههای ۶و٧ آبستنی ديده مي شود.
عده ای معتقدند که وقتی جفت بد کار کند، افـزايش
توليد مايع الانتوئيک ممکن است غيرقابـل کـنترل شـده و
منجر به جمع شدن مقدار زيادی مايع گردد.
همه موارد هيدرو آلانتوئيس ، پيـشرونده هـستند ولـی
زمان شروع بيماری درمانگاهی، ٣ماه آخرآبستنی مي باشد
وميزان پيشرفت آا فرق مي کند.
علامت اصلی اين عارضه ، اتساع شـکم (گلابـی شـکل ) و
دراثر مقدار زيادی مايع جنينی است.
تشخيص قطعی هيدرو آلانتوئيس را با لمس از راه راسـت
روده مي توان تاييد کرد که درآن رحم خيلی متورم اسـت
و جنين را نمی توان از داخل راست روده لمس نمود.
عارضه در دوره آبـستنی هرچـه ديرتـر شـروع شـود،
احتمال زنده ماندن گاو تا زمان زايمـان بيـشتر اسـت . اما اگر د رماه ۶يا٧ ، شکم خيلی متسع باشد، گاو مدتی
قبل از رسيدن به زايمان بشد ت بيمار خواهد شد و حجـم
مايع آلانتوئيک تا ٢٧٣ ليتر زياد مي شود و چنـين حجمـ ي
فشار زيادی را به گاو وارد آرده آه عمـدتًا تـنفس آن
را مختل و اشتها را کم مي کند.
از بين رفتن تـدريجی وضـع حيـوان در ايـت باعـث
زمينگيری و مرگ حيوان خواهد شد . گاهی حيوان با سـقط
جنين نجات مي يابد.
حيواناتی که عارضه خفـيفتری دارنـد در وضـع جـسمی
بدی دوره آبستنی ر ا به سر می برند و بدليل سستی رحم (اغلب با باز شدن ناقص سرويکس ) اغلب درهنگام زايمان
به کمک نياز دارند.
درمان:
مواردی که گاوان زمينگير شده اند، بايد کشتارشوند.
درحيواناتی که نزديـک زاي مـان هـستند بايـد عمـل
سزارين دو مرحله ای انجام گـيرد. درايـن روش لازم اسـت
مايع را به تدريج خالی کنيم تا از ايجاد شـوک ناشـی
از کم شدن حجـم خـون (Hypo volemic) دراثرجمـع شـدن خـون
درشکم جلوگيری کرده باشيم.
چون هيدرو آلانتوئيس بيشت ردر آبـستنی هـاي دوقلـوی
گاوان ديده مي شـود ، جـستجو بـرای يـافتن گوسـاله دوم
دررحم متسع خيلی مهم است.
موارد هيدروآلانتوئيس که زايمان مـي کننـد يـا تحـت
عمل سزارين قرار مي گيرند، اغلب جفت را دفع نمی کننـد
و بدليل جمع شدن خيلی کند رحم اغلـب مبـتلا بـه متريـت
مي شوند که در ايت منجـر بـه تـاخير دربـاروری آـا
مي گردد.
جهت درمان مي تـوان از ترآيـب کورتيکوسـتروئيدها (
دگزامتــازون و فلومتــازون) بــه همــراه اکــسی توســين
استفاده نمود.
حدود ۴يـا ۵ روز بعـد از درمـان ، گـردن رحـم شـل
مي شود. در اين زمان از تزريق داخل وريدي اآسي توسـين
(به صورت قطره قطره) بمدت ٣٠دقيقه استفاده مي شود.
چرا کارن :
تمامی دامداران و کشاورزان عزیز پیرو راهکارهایی هستند که بتوانند هزینه های تولید خود را کاهش دهند.
هدف گروه دامپروری کارن تولید تجهیزات و ماشین آلات دامپروری می باشد که باعث کاهش هزینه های تولید و افزایش بهره وری دامداران و کشاورزان شوند.
سابقه بلند مدت مدیران مجموعه باعث اعتماد و وفاداری مشتریان عزیز نسبت به محصولات و خدمات کارن شده است .
برای تماس با گروه دامپروری کارن اینجا کلیک کنید
سیاست های گروه دامپروری کارن